نگاهی اجمالی به کتاب“ شاید برای دیگران اهمیتی نداشته که او چندساله است و چرا در رستورانی نیمهتاریک که محل آدمهای مجرد است اینگونه تنها و ستم کشیده نشسته است؛ اما برای من بسیار مهم و پراهمیت است که او سی و پنج سال دارد و دو بچه به دنیا آورده که هر دو با یک بیماری مرموز مردهاند و هر پزشکی به او توصیه کرده است که دیگر بچهدار نشود، میدانید که، او همسر من است…
احمد آرام در مجموعه داستان کسی ما را به شام دعوت نمی کند با ابداع مشبک هایی تاریک-روشن و مجموعه ای تداخل ها و نشانه ها، مخاطب را به سوی طنزی گزنده پیش می برد. او از طریق وهمی ناشناخته، همسو با شکلی از دگردیسی، فضایی گروتسک را رقم می زند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب سرگذشت بسیاری از افراد جامعه را به تصویر میکشد که نباید به دلایل مختلف از عرش به فرش میرسند و به ناچار در جستجوی سرپناهی از نوانخانهای به نوانخانه دیگری رانده میشوند. جورج ارول که خود نیز مدتی این نوع زندگی را تجربه کردهاست سعی دارد به ما بفهماند که برخلاف نظر عموم ، همه بیخانمانها افرادی بیعار و انگل جامعه نیستند. ”