
سقوطنویسنده: آلبر کامو
نگاهی اجمالی به کتاب“ سقوط رمانی است فلسفی که از زبان ژان باتیست کلمانس( یحیای تعمیددهندهی نداکننده) که وکیل بوده و اینک خود را "قاضی توبهکار" میخواند روایت میشود. او داستان زندگیاش را برای غریبهای اعتراف میکند.
ژان باتیست کلمانس در رستورانی با غریبه ای که در اصل خواننده کتاب است آشنا میشود و داستان زندگیاش را برای او بازگو میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ امبر در بیمارستان از خواب بیدار می شود. نمی تواند تکان بخورد. نمی تواندحرف بزند. نمی تواند چشم هایش را باز کند. او می تواند صدای هر کسی را در اطرافش بشنود؛ اما آنها از این موضوع کاملا بی خبرند. امبر به یاد نمی آورد که چه اتفاقی رخ داده؛ اما بر این شک است که این قضایا با شوهرش ارتباط دارد. با نوسانی که میان اتفاقات کنونی، وقایع یک هفته قبل از تصادف و خاطراتی مربوط به بیست سال پیش و دوران کودکی او صورت می گیرد. ”