نگاهی اجمالی به کتاب“ استاندال میگوید زیبایی نوید خوشبختی است. اما مفهوم زیبایی مبهم است. تعریف زیبایی یا شرح دلیل اهمیت آن برای ما کار دشواری است. راز زیبایی چیست؟ قدرت زیبایی چیست؟ این سؤال های کلی یک پاسخ متعارف دارند: زیبایی در چشم تماشاگر معنا مییابد. این تعریف سنتی ممکن است خاستگاه سؤال های دیگری باشد. وقتی چیزی به چشم کسی زیبا می آید چه اتفاقی رخ میدهد؟ یا چه چیز موجب می شود کسی در شیئی که بر دیگران هیچ تأثیری نمی گذارد زیبایی بیابد. اما این عبارت جایی بر تفکر فلسفی باقی نمی گذارد و به جای آغاز کردن بحث به آن پایان میدهد.جان آرمسترانگ در کتاب قدرت پنهان زیباییبه پرسشهایی پاسخ میدهد که اهمیت و زیبایی را در زندگی ما عیان میکند و ما را به دقت در جهان پیرامون و بازنگری در آن چیزهایی که از کنارشان میگذریم فرا میخواند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان از زبان شاعری نسبتا جوان روایت میشود که در مسافرخانهای مشغول بهکار میشود.صاحب مسافرخانه که پیرمردی مکار و مرموز است، پس از چندی از شاعر میخواهد که پیشمرگش باشد و غذاهایی را که آشپزها میپزنداول او بچشد. مرد شاعر رفته رفته با ساکنان این مسافرخان عجیب آشنا میشود.با آشپزها ، دختر زیبای صاحب مسافرخانه که به او دل بسته،پیرزن نظافتچی که میخواهد مادرش باشد و زن سیاهپوشی که در طبقه هفتم ساکن است و اجازه ندارد با کسی همصحبت شود. ”