نگاهی اجمالی به کتاب“ با تمام عضلات بدنم که باهم متحدانه میخواهند از حال بروم، مقابله میکنم. همهی عضلاتم انگار باهم از من میخواهند به مدرسه نروم. میخواهند بهجای دیگری بروم و تا فردا پنهان شوم؛ ولی اهمیتی نداشت، هر وقت به مدرسه برمیگشتم، مجبور بودم با آن آدمهای داخل نوارها روبهرو شوم. به ورودی پارکینگ نزدیک میشوم. جایی که تختهسنگ بزرگ و حکاکی شدهای با پیچکی که به دور پایهی آن پیچیده شده قرار دارد. روی آن نوشته یادبودِ سال 1993. در طول این سه سال، بارها از جلوی این تختهسنگ عبور کردهام؛ اما هیچوقت پارکینگ را به این شلوغی ندیده بودم. حتی یکبار، چون هیچوقت اینقدر دیر به مدرسه نمیآمدم. تا امروز. به دو دلیل. یک: بیرون دفتر پُست منتظر ایستاده بودم. منتظر بودم باز کند تا جعبه کفشی پر از نوار کاست را پُست کنم. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ چه دلخواهتان باشد و چه نباشد، همین که پای شما به این جهان باز شده است و اکنون در حال زندگی کردن هستید، یک قهرمان بالقوه به شمار میروید. شما محکوم به موفق شدن هستید و فراموش نکنید که شکستهایتان نیز بخش مهمی از مسیر موفقیتتان هستند. اما راه و رسم این قهرمانی چیست؟ چه دستاندازهایی در این مسیر وجود دارد و چگونه میتوان آن را آسودهتر سپری کرد؟ راندا برن در کتاب صوتی قهرمان پاسخ سنجیده و کارآمد خود را به این پرسشها در اختیار شما قرار میدهد. ”