نگاهی اجمالی به کتاب“ کمبود معنای فراگیر و گستردهای دارد و میتوان آن را به چیزهای بسیاری نسبت داد. اما در نگاه کلی، کمبود یعنی کم داشتن، یعنی پیشی گرفتن نیازها و خواستهها بر داشتهها. همه ما درگیر کمبودهای گوناگونی هستیم؛ این کمبودها دست ما را میبندند و نمیگذارند به آنچه میخواهیم دست یابیم.
برای شناخت کمبود و عمق و گستردگی آن این کتاب راهگشاست و نشان میدهد اثر کمبود بسیار فراتر از آنی است که تاکنون میپنداشتهایم. و همچنین برای مبارزه با کمبودهای فردی و اجتماعی راهکارهای چندی به ما نشان میدهد.
این کتاب افزون بر آنچه ارائه کرده، خاطرههای بسیاری از زندگی فردی و اجتماعی به یاد ما میآورد، ایدههای بسیاری به ما میدهد، و میتواند جرقه اندیشههای بسیاری را بزند؛ نگاه متفاوت آن میتواند ما را به درک عمیقتری از کمبودهای اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی و فرهنگی برساند.
به دلیل تازگی مباحث، نویسندگان سخن خود را به زبانی ساده بیان کردهاند تا هم متخصصان و سیاستگذاران بتوانند از آن استفاده کنند و هم دیگر مردمان کنجکاو. امید است که هر دو گروه توجه لازم را به مسئله کمبود بکنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ روزالیا دختر نوجوان پانزدهسالهای است که به همراه پدر و برادرانش در خانهای در حومهی شهر ساردین زندگی میکند. او با پسر ثروتمندی بهنام آنانیا آشنا میشود که رویای رسیدن به گنجهای پنهان نوراگه، شهری باستانی در ایتالیا، را در سر دارد و سهامدار مزارعی در همان حوالی است. روزالیا و آنانیا به یکدیگر دل میبندند اما در این میان یک راز نهفته و ناگفته وجود دارد: آنانیا متأهل است و این را از روزالیا پوشیده نگه داشته. طولی نمیکشد که حقیقت برای او روشن میشود اما آنها تصمیم میگیرند مخفیانه به رابطهی خود ادامه دهند و ثمرهی این عشق ممنوع پنهانی برایشان یک فرزند است. فرزندی که بعدها روزالیا بهخاطر تنگدستی او را ترک میکند. او با پدرش بزرگ میشود و تلاش میکند بهرغم نامشروع بودن، مشروعیت اجتماعی قابل قبولی برای خود دستوپا کند. اما بزرگترین دغدغهی او این است که مادرش را پیدا کند. آیا او موفق خواهد شد این دیدار را محقق کند؟ ”