خاطرات خون آشام- دیدار مجدد سیاهی

کتاب صوتی

کتاب صوتی خاطرات خون آشام- دیدار مجدد سیاهی

کتاب صوتی خاطرات خون آشام- دیدار مجدد سیاهی

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر ویدا

سال چاپ: 1390

شابک:

دسته بندی: تخیلی

خلاصه:

در قسمت‌های قبلی مجموعه‌ی خاطرات خون‌آشام با شخصیت‌های اصلی این مجموعه آشنا شدیم: النا، استفن و دیمون. در کتاب دیدار مجدد سیاهی که چهارمین و آخرین جلد این مجموعه است، النا گیلبرت در مقام یک خون‌آشام قدرتمند از مرگ برمی‌خیزد. اما هنوز هم خود را گرفتار یک مثلث عشقی مرگبار با استفن و دیمون می‌بیند. روابط هرسه‌ی آن‌ها با یکدیگر در این قسمت وارد سطح جدیدی از چالش و دشواری می‌شود. از دست دادن النا برای استفن عذاب‌آور است. او مصمم است یک‌بار برای همیشه به دشمنی خود با برادرش دیمون پایان دهد. حتی اگر به قیمت از دست رفتن جان یکی از سه نفرشان تمام شود. اما در همین حین سروکله‌ی قدیمی‌ترین و شرورترین نیروی شیطانی فلس چرچ پیدا می‌شود که برای شهر تهدید بزرگی به حساب می‌آید. اکنون النا، استفن و دیمون، هر سه باید با هم متحد شوند تا شهر را نجات دهند. اما آیا آن‌ها می‌توانند منافع شخصی خود را برای دستیابی به خیر جمعی و بزرگ‌تر نادیده بگیرند؟

بشنوید:

هنرمندان:

مدت زمان اثر: 8 ساعت و 38 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

و چشم‌هایش کهربایی بودنویسنده: مهری بهرامیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ و چشم‌هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه‌ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می‌پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربه‌فردند. تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک‌های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشند و روایتگر ترس‌ها، تشویش‌ها، آرزوها و ناکامی‌های آدم‌های درون داستان‌اند... . در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: از همین‌جا پیداست و می‌بینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همان‌طور که توی هوا می‌چرخم زن هم می‌چرخد انگار و درخت هم وارونه می‌شود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که می‌زنم. درختِ وارونه ریشه‌هایش توی هوا می‌ماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من می‌خواهم از ریشه‌ها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث می‌کند دیگر نمی‌چرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت می‌ماند همان‌جا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمی‌گرداند و انعکاس رنگ مهره‌هام توی عسلی چشم‌هاش بی‌قرارم می‌کند... . ”

شباهت جعبه‌ی ویولون با تابوتنویسنده: تنسی ویلیامزRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ "تنسی ویلیامز" در این داستان دوره بلوغ و تاثیر آن در ادامه زندگی را دستمایه قرار داده است.داستان از نگاه مردی روایت می‌شود که تیزبینانه و دقیق به مرور رابطه با خواهر بزرگترش در دوران نوجوانی می‌پردازد.او عبور از دوران نوجوانی و بلوغ را توام با از دست رفتن خوشی‌های شوق برانگیز و ایجاد فاصله ای بین خود و خواهرش می‌بیند که روز به روز عمیق‌تر می‌شود.بخصوص آنگاه که به توصیه مادر و مادربزرگشان قرار می‌شود خواهرش خود را برای قدم گذاشتن به دنیای بزرگ‌ترها و ازدواج آماده کند. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools