نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب آیا انسان پیروز خواهد شد اثر اریک فروم روانشناس و نظریهپرداز آلمانی است. این کتاب در دستهی کتابهای سیاسی با محوریت جهانی است. عزت الله فولادوند این کتاب را به فارسی برگردانده است و انتشارات مروارید آن را اولین بار در سال 1362 در 341 صفحه منتشر کرده است.
عنوان این کتاب از خطابهی نویسندهی بزرگ آمریکایی ویلیام فاکنر گرفته شده است. در سال 1950 فاکنر در مراسمی به مناسبت پذیرش جایزهی ادبی نوبل اعلام کرد: «تراژدی ما امروز ترسی جسمی و جهانی و همگانی است... دیگر از مشکلات روح سخنی نیست. تنها این سؤال است که کی از هم پاشیده خواهیم شد؟ او سپس به مردان و زنان جوانی که قلم در دست میگیرند هشدار داد که بدون این حقایق هر داستانی ناپایدار و محکوم به نیستی است و نویسندگان تا اینها را دوباره نیاموزند چنان خواهند نوشت که گویی در میان آدمیان ایستادهاند و انقراض انسان را مینگرند...» و بعد در جملهای که طنین آن بلافاصله در سراسر عالم پیچید، در بیان ایمان خود به آینده افزود: «من از پذیرش انقراض انسان سر باز میزنم... من به قبول این سخن گردن نمینهم. اعتقاد من بر این است که انسان نه تنها پایدار خواهد ماند، بلکه پیروز خواهد شد.» ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ یاسمن خلیلیفرد در مجموعه داستانهای فکرهای خصوصی سعی کرده تا به روابط و دغدغه آدمهای امروزی بپردازد. او مشکلات جامعه مدرن را جانمایهی داستانهای این کتاب قرار داده است و در بیشتر داستانهای این مجموعه میبینیم که طبقهی متوسط جامعه چطور با گرفتاریها و دغدغههایی از جنس اجتماع امروز خود ما دست و پنجه نرم میکنند. خلیلی فرد در داستانهای قبلی هم رویکرد اجتماعی خود را نشان داده است. او به زبانی ساده و صمیمی توانسته در این مجموعه هم مخاطب را با مردم جامعه آشناتر کند. به نوعی میتوان گفت که این کتاب پلی است بین خواننده و جامعه. داستانهای این مجموعه قهرمانپرور نیستند آنها شخصیتهایی هستند از بین خود ما و مردمی که هر روز با آنها مواجه هستیم. قصههایشان ملموس و باورپذیر است و فاصله آنها با ما بسیار کم است. فضاسازی و خلق شخصیتهای این کتاب به عشق، نفرت، حسرت و ناکامیهایی گره خوردهاند که مخاطب گاهی در معرض قضاوت و گاهی با همدردی در انتظار سرنوشت آنهاست. یکی دیگر از نکاتی که خواننده را برای انتخاب این کتاب مجاب میکند تقابل شخصیتهای این داستانها با اصول و سنتهاست که در نوع خود با مهارت و ریزبینی نوشته شده است. ”