نگاهی اجمالی به کتاب“ امبر در بیمارستان از خواب بیدار می شود. نمی تواند تکان بخورد. نمی تواندحرف بزند. نمی تواند چشم هایش را باز کند. او می تواند صدای هر کسی را در اطرافش بشنود؛ اما آنها از این موضوع کاملا بی خبرند. امبر به یاد نمی آورد که چه اتفاقی رخ داده؛ اما بر این شک است که این قضایا با شوهرش ارتباط دارد. با نوسانی که میان اتفاقات کنونی، وقایع یک هفته قبل از تصادف و خاطراتی مربوط به بیست سال پیش و دوران کودکی او صورت می گیرد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ پروفسورهسکتبل مدیرمدرسه پرایری که بطور اختصاصی آموزش فرزند اشخاص بلندپایه و ثروتمند را به عهده دارد سرآسیمه به آپارتمان هولمز میآید ودرخواست کمک میکند . پسر ده ساله دوک هولدرنس شب گذشته به شکل عجیب و غیرمنتظرهای ناپدید شدهاست وآبروی مدرسه و شخص دوک (که رابطه شخصی ناموفقی با همسرش داشته است) در خطر است. هولمز بلافاصله با همراهی دکتر واتسون خود را به مدرسه میرساند. ”