نگاهی اجمالی به کتاب“ برابری، آزادیخواهی، عدالت و تغییر، کلمات بزرگ و تکاندهندهای هستند که راحت به زبان میآیند اما عمل به آنها و یا دستکم تلاش برای تحققشان بسیار دشوار است. بههمیندلیل اگر تاریخ جهان را بخوانید و یا حتی به همین دنیایی که در آن زندگی میکنید نگاه کنید، جنبشهای اجتماعی، انجیاوها و گروههایی را میبینید که همواره برای ایجاد تغییر و برقراری برابری تلاش کردهاند و تلاش میکنند.
کاترین استاکت با قلم بینظیر و جذاب خود شاهکاری را پدید آورده که خبر از بیداری اجتماعی برای ایجاد تغییر میدهد. او در کتاب صوتی خدمتکارها (The Help) داستانی را روایت میکند که حول محور سه شخصیت اصلی زن میچرخد و آنها با هنرمندی جذابی در کنار یکدیگر قرار میدهد. شخصیتهای کتاب با این ویژگیها تعریف میشوند: اسکیتر دختر سفیدپوست، اجتماعی و بسیار بلندپروازی است که رویاهای بزرگی را در سر میپروراند و بهتازگی از کالج فارغالتحصیل شده است. او همواره بهدنبال انجام کارهای بزرگیست که از دید دیگران بیهوده به شمار میرود. خصوصاً اینکه اسکیتر یک دختر مجرد است و همین ویژگی کافیست تا دیگران او را بیشوهر و بازنده بنامند! ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ دیوید لینچ، فیلمساز مشهور جهانی، با کتاب صید ماهی بزرگ روزنی کمیاب به روی اسلوبهای هنریاش، سبککار شخصیاش، و بهرههای خلاقان? فراوانش از تجرب? مراقبه میگشاید. لینچ شرح میدهد که چگونه به درون «شیرجه» میزند، ایدهها را مانند ماهی «صید» میکند و آنها را مهیای صفح? تلویزیون، پرد? سینما یا دیگر رسانههای مورداستفادهاش نظیر نقاشی، موسیقی و طراحی میسازد. لینچ برای اولین بار در مورد تعهّد سی و اندی سالهاش به مراقب? تعالیبخش و تأثیری که بر فرایند خلاقیت او نهاده مینویسد.
لینچ در فصلهایی کوتاه، از شکلگیری ایدههایش حرف میزند – اینکه از کجا میآیند، چطور آنها را به چنگ میآورد و کدامیک بیشتر او را جذب خود میکند. او توضیح میدهد که چگونه افکارش را به عمل درمیآورد و به چه صورت با اطرافیانش تعامل میکند. سرانجام به تعمق در مورد «خود» و دنیای پیرامون میپردازد – و اینکه چگونه فرایند «شیرجه زدن به درون» که بر کار او تأثیری ژرف نهاده، مستقیماً میتواند به دیگران سود برساند. صید ماهی بزرگ برای انبوه طرفداران لینچ همچون مکاشفهای است که موجب درک بهتر دیدگاه شخصی وی میشود. در ضمن برای کسانی که نمیدانند خلاقیت خود را چگونه رشد دهند، کتابی جالبتوجه است.
دیوید لینچ، کارگردانی که سه بار نامزد جایز? اسکار شده است، یکی از فیلمسازان پیشتاز دوران ماست. از اوایل ده? هفتاد میلادی تا به امروز پروژههای عامه و منتقد پسند لینچ، از جمله کله پاککن، مرد فیل نما، قلباً وحشی، توئین پیکس، مخمل آبی، مالهالند درایو و اینلند امپایر در جهان به آثاری تعبیر میشوند که دیوار بین سینمای هنری و فیلمسازی هالیوودی را فروریختهاند. ”