آلبر کامو

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - سقوط - ماه آوا
  • کتاب صوتی - اسطوره سیزیف - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

برو به دستش بیارنویسنده: ریچارد برانسونRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در کتاب پیش رو، ریچارد برانسون رمز و راز موفقیت خود را در زندگی، که تابع دیدگاه کل‌نگرانه اوست، با ما در میان می‌گذارد تا با به کارگیری آن‌ها ما نیز به اهداف فردی خود دست یابیم. او از طریق همین نکات که در کتاب آن‌ها را «درس‌های» خود می‌نامد، پس از ترک تحصیل در نوجوانی ابتدا کسب و کار خود را با تأسیس مجله‌ای برای هم سن و سالانش آغاز می‌کند. سپس با آگاهی از فقدان مرکز مشاوره‌ای که به طور خاص به امور و دغدغه‌های نوجوانان بپردازد، مرکز مشاوره‌ای تأسیس می‌کند. او در راستای اهداف نوع‌دوستانه و البته به واسطه اعتقاد راسخش در ارتباط با جدایی‌ناپذیری کار و تفریح از هم، شرکت موسیقی ویرجین را بنیان‌گذاری می‌کند. پس از آن، او در پی ذهن جستجوگر و چالش‌پذیرش شرکت‌های هواپیمایی، قطار، و فضانوردی ویرجین را نیز که هر یک در حوزه خود پیشرو هستند، به جامعه عرضه می‌دارد. او هرگز در کنار کسب درآمد، کمک‌های خیرخواهانه خود را فراموش نکرده و ثروت و اعتبار خود را برای هرگونه کمکی به هم‌نوعانش به کار می‌گیرد. سپس تا جایی پیش می‌رود که جان خود را نیز به خطر انداخته و در جنگ عراق با کویت، خود برای آزادی هم‌میهنانش که به دست صدام اسیر شده‌اند، حضور می‌یابد. در جای‌جای این کتاب می‌توان تأثیری که او از افراد مختلف در زندگی‌اش گرفته را مشاهده کرد. او از تجربیات افراد، همواره درس گرفته و زندگی خود را آن‌طور که می‌خواسته، با تلفیق لذت و تلاش به سوی موفقیت پیش برده است. ”

برگشتی در کار نیستنویسنده: اریک بردولRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست داده‌اند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن می‌کند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشته‌اند با مرد غریبه نابینایی در خانه‌شان مواجه می‌شوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا می‌کند. به خصوص که غریبه شباهت‌هایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools