استیون هاوکینگ

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - پاسخ‌هایی مختصر به پرسش‌های بزرگ - ماه آوا
  • کتاب صوتی - جهان در پوست گردو - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

خدمتکارهانویسنده: کاترین استاکتRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ برابری، آزادی‌خواهی، عدالت و تغییر، کلمات بزرگ و تکان‌دهنده‌ای هستند که راحت به زبان می‌آیند اما عمل به آن‌ها و یا دست‌کم تلاش برای تحققشان بسیار دشوار است. به‌همین‌دلیل اگر تاریخ جهان را بخوانید و یا حتی به همین دنیایی که در آن زندگی می‌کنید نگاه کنید، جنبش‌های اجتماعی، ان‌جی‌اوها و گروه‌هایی را می‌بینید که همواره برای ایجاد تغییر و برقراری برابری تلاش کرده‌اند و تلاش می‌کنند. کاترین استاکت با قلم بی‌نظیر و جذاب خود شاهکاری را پدید آورده که خبر از بیداری اجتماعی برای ایجاد تغییر می‌دهد. او در کتاب صوتی خدمتکارها (The Help) داستانی را روایت می‌کند که حول محور سه شخصیت اصلی زن می‌چرخد و آن‌ها با هنرمندی جذابی در کنار یکدیگر قرار می‌دهد. شخصیت‌های کتاب با این ویژگی‌ها تعریف می‌شوند: اسکیتر دختر سفیدپوست، اجتماعی و بسیار بلندپروازی است که رویاهای بزرگی را در سر می‌پروراند و به‌تازگی از کالج فارغ‌التحصیل شده است. او همواره به‌دنبال انجام کارهای بزرگی‌ست که از دید دیگران بیهوده به شمار می‌رود. خصوصاً اینکه اسکیتر یک دختر مجرد است و همین ویژگی کافیست تا دیگران او را بی‌شوهر و بازنده بنامند! ”

شیر سیاهنویسنده: الیف شافاکRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ افسردگی زایمان پدیده‌ای است که بسیاری از زنان پس از به دنیا آوردن فرزندشان آن را در سطوح مختلف تجربه می‌کنند. الیف شافاک نویسنده‌ی کتاب شیر سیاه هم از این قاعده مستثنا نبود. او پس از تولد نخستین فرزندش در سال 2006 به افسردگی شدیدی دچار شد که البته برای او آورده‌ای ارزشمند داشت و بذر ایده‌ی خلق این کتاب را در ذهن او کاشت. الیف با این اتفاق تعادل میان زندگی شخصی و کار هنری‌اش را از دست داد. اتفاقی که برای یک نویسنده می‌تواند به‌مثابه‌ی یک فاجعه‌ی هولناک باشد. شافاک حالا کودکی به دنیا آورده بود که با دستان کوچکش و مشت‌شده‌اش تمام کلمات مادرش را از او گرفته بود. گویی او به جرگه‌ی «زنان ساده‌ی کامل» ی که فروغ فرخزاد در شعر وهم سبز از آن‌ها سخن می‌گوید پیوسته بود. زنانی که به‌قول فروغ در شکاف گریبانشان همیشه هوا، به بوی شیر تازه می‌آمیزد. اما این تمام چیزی نبود که الیف شافاک از زندگی می‌خواست. او حالا شبیه آخرین سطرهای شعر وهم سبز، صدای پایش از انکار راه برمی‌خاست، و یأسش از صبوری روحش وسیع‌تر شده بود. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools