نگاهی اجمالی به کتاب“ روایت زندگی پرماجرای سگی که خون گرگی در وجودش دارد و همین خوی گرگی او باعث میشود که دائما توسط همنوعان رقیبش به مبارزهای بی رحمانه خوانده شود. مهندس جوانی به نام "وایدن اسکات" او را از چنگ دشمنانش نجات میدهد و از آن پس سپید دندان حکم همراهی جدانشدنی و با وفا را برایش پیدا میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بازیگر جوانی برای گرفتن نقش کوچکی در تئاتر نزد کارگردان صاحب نام و پرمدعایی می رود.کارگردان درباره نقش بازیگر برای او تحلیل های مبسوطی می کند در حالی که براساس متن نمایش،دیالوگ های بازیگر صرفا /بله ونه/می باشد. ”