نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب سوالهای درست نوشته دبی فورد و ترجمه الهام شریف به ده پرسش ضروری که راهگشای شما به سوی زندگی بینظیرتان خواهد بود، پاسخ میدهد.
این کتاب سیزده فصل دارد که در ده فصل از آن سوالهایی مانند: آیا این انتخاب، آیندهای امیدبخش برایم رقم خواهد زد یا مرا در بند گذشته نگه خواهد داشت، آیا در اوج ایستادهام یا فقط برای خشنودی دیگران تلاش میکنم، آیا این عمل از روی خویشتندوستی است یا خودتخریبی مطرح شده است.
هر روزه همه ما دست به هزاران انتخاب میزنیم که زندگیمان را تحت تأثیر قرار میدهد. بعضی از این انتخابها جزئی هستند و فقط ممکن است چند لحظه، چند ساعت یا چند روز ما را تحت تأثیر قرار دهند، درحالیکه بعضی دیگر مسیر زندگی ما را بهطور کلی تغییر خواهند داد. بعضی از این انتخابها ساده و بعضی از آنها دشوار هستند. برخی ما را مستقیم به هدف میرسانند، درحالیکه بعضی دیگر ما را با شکست مواجه خواهند کرد. بعضی از آنها بهشدت مهم و بعضی دیگر بهطور کلی بیاهمیت به نظر میرسند؛ اما آنچه همه ما باید بدانیم این است که هر انتخابی میکنیم، فرقی ندارد کوچک یا بزرگ، آسان یا سخت، فردی یا گروهی مسیر زندگی ما را تغییر خواهد داد. کیفیت انتخابهای ما تعیین خواهد کرد که آیا با ناامیدی دست و پنجه نرم خواهیم کرد یا روزهایی شگفتآور؛ یعنی همان زندگی رویاییمان در انتظارمان خواهد بود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب دوشنبههایی که تو را میدیدم نوشتهی لئا ویازمسکی داستانیست جذاب و پرکشش از علاقهی دختری جوان و پیرمردی هشتاد ساله. اثری منقلب کننده و دوست داشتنی، با پایانی به یادماندنی.
دوشنبههایی که تو را میدیدم (Le vieux qui de?jeunait seul) علاوه بر استقبال خوانندگان، با تحسین بسیاری از منتقدین و رسانهها هم روبرو شده. نشریه «بابیلو» نوشته: این کتاب زیبا و متاثر کننده است. با شخصیتهایی ماندگار در ذهن، که تنها ایرادش، کوتاه بودن آن است!»
لئا ویازمسکی (Léa Wiazemsky)، نویسنده و بازیگر سینما در کتاب «دوشنبههایی که تو را میدیدم» که اولین رمان او و برنده جایزه منتخب خواننندگان سال 2017 فرانسه است، داستانی جذاب را روایت میکند که اگرچه شاید نتواند آن را به شکلی تام و تمام عاشقانه دانست، اما سرشار از لحظههای درخشانی است که تا مدتها در ذهن مخاطب باقی میماند.
لئا از طرف خانواده مادری نوه فرانسواً موریاک، نویسنده پرآوازه و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1952، و از طرف خانواده پدری، وارث عنوان پرنس ویازمسکی و کنت لواچف است. مادرش رژین دفورژ نیز نویسنده و ناشر است. لئا در فیلمها و تئاترهای بسیاری ایفای نقش کرده است.
کلارا پیشخدمت بیست و هفت ساله، در زندگیاش زخمی پنهان پنهان دارد و با بحران و خلائی عاطفی دست و پنجه نرم میکند. کلارای تنها، عاشق و دلبسته یکی از مشتریهای پیر رستوران میشود که چیز زیادی از زندگیاش نمیداند. اولین مواجهه او با آنری، حسهای تازهای در او ایجاد میکند. با خود میاندیشد که پیرمرد هشتاد ساله هم، تنهاست و در همان نگاه اول مهرش را بر دل مینشاند.
پیشخدمت جوان مدتی با تصور پیرمرد روزها را به شب میرساند؛ شادیها و ترسهای خود را در کنار او میبیند، جراتش را در واگویه مشکلات زندگیاش میسنجد و در نهایت آرزو میکند تا بتواند به او نزدیک شود. کلارای مهربان سرانجام به آرزویش میرسد و دیدار میسر میشود. دیداری که همهچیز را تغییر میدهد. ”