نگاهی اجمالی به کتاب“ همانطور که از عنوان اثر برمیآید، میتوان حدس زد که در کتاب صوتی جمشیدخان عمویم که باد همیشه او را با خود میبرد با یک رمان در ژانر رئالیسم جادویی روبهرو هستیم. آنچه هستهی وقایع و شخصیتپردازیهای کتاب به شمار میرود، در همین عنوان طولانی بیان شده است: شخصیت اصلی رمان بهحدی لاغر است که باد او را با خود به اینسو و آنسو میبرد. اما ماجرا از چه قرار است؟ پیرنگ داستان این کتاب صوتی چیست و بختیار علی، نویسندهی کرد معاصر، در زیرمتن این داستان به دنبال بیان چه مضمون و ایدهای است؟
کتاب صوتی جمشیدخان عمویم که باد همیشه او را با خود میبرد داستانی خیالانگیز، تأثیرگذار و همچنین اندوهناک دربارهی گم شدن، شروع دوباره و این پرسش اساسی است که «واقعاً به کجا میرویم؟». سبک بختیار علی، رئالیسم جادویی را با توصیفی جسورانه از جامعهی کرد معاصر پیوند میدهد و او را بهعنوان یکی از بزرگترین نویسندگان نسل خود به مخاطب فارسیزبان معرفی مینماید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان آناکارنینا نوشتهی لییو تولستوی، نویسندهی روس است و سروش حبیبی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب برای اولین بار در سال 1878 به چاپ رسید و خود تولستوی آن را اولین کتاب واقعی خود میدانست. آناکارنینا رمان پیچیدهای است که بیش از دوازده شخصیت اصلی دارد. موضوع رمان در مورد خیانت، ایمان، خانواده، جامعهی اشرافی روسیه، ازدواج، آرزو و زندگی روستایی است. داستان در مورد رابطهی خارج از ازدواج آنا با افسری جوان به نام ورونسکی است. این رابطه رسوایی زیادی برای هر دو به همراه میآورد و بیشتر موجب فروپاشی روابط و زندگی آنا میشود. یکی از اصلیترین مضامین رمان این است که: «هیچکس نمیتواند شادی خود را بر روی درد و رنج شخص دیگر بنا نهد.» به گفتهی بسیاری، شخصیت لوین در رمان درست مانند شخصیت اصلی تولستوی است. انگار که نویسنده عقاید خود را از زبان این شخصیت به مخاطب عرضه میکند. از طرفی نام تولستوی لییو است و نام خانوادگی روسی لوین هممعنا با لییو است. لوین از کیتی به همان روشی خواستگاری میکند که تولستوی از سوفیا (همسرش) خواستگاری کرده است. هماکنون تولستوی را به عنوان نویسندهای مشهور میشناسند؛ اما او در دوران خود یک مبدع بزرگ در زمینهی نویسندگی بود. استفاده از مونولوگ درونی امروز شاید امری عادی باشد؛ اما خود تولستوی برای اولین بار در رمان آناکارنینا از آن استفاده کرد. روشی که باعث میشود شخصیتها بدون واسطه در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنند. نویسندههای پیشین مانند شکسپیر در نمایشنامهها از این روش استفاده میکردند؛ اما هیچگاه در رمانها از آن استفاده نشده بود. مونولوگ درونی باعث همدلی زیاد مخاطب با شخصیت میشود و باعث میشود از نزدیک انگیزههای شخص را درک کنیم. ”