نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست دادهاند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن میکند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشتهاند با مرد غریبه نابینایی در خانهشان مواجه میشوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا میکند. به خصوص که غریبه شباهتهایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ روزی مردی به نزد ویل دورانت، مورخ و اندیشمند مشهور،رفت و از او درخواست کرد دلیلی به دست او بدهد که چرا نباید خودکشی کند. دورانت در آن وقت محدود، جوابهای به او داد و مدتی بعد، نامهای برای بیش از صد شخصیت مشهور فرستاد و دربارهی معنی زندگی از آنها نظر خواست و پاسخهای رسیده را به همراه دیدگاه خود، در این کتاب منتشر کرد.
درباره معنی زندگی یکی از خواندنیترین آثار ویل دورانت، نویسنده کتاب بزرگ تاریخ تمدن است. ”