نگاهی اجمالی به کتاب“ تمام اسکناسهایی که بانکهای مرکزی سرتاسر دنیا چاپ میکنند، ارزهای فیات یا بیپشتوانه خطاب میشوند، بیپشتوانه به این معنا که ارزش این اسکناسها ذاتی نیست و تنها مطیع دستورات یا قوانین دولتی است. برای اینکه یک ارز سرمایهای خوب محسوب شود، باید اطمینان یافت که با آن پول میتوان فردا، هفته آینده، ماه آینده و سال آینده کموبیش خدمات یا کالاهای مشابه را خرید. به بیانی دیگر، امروز مردم تمایل ندارند اسکناسهایشان را زیر تشکهایشان مخفی کنند، زیرا میدانند پول نقد ذخیره ارزش خوبی نیست و اگر هم این کار را میکردند، طولی نمیکشید که متوجه میشدند قدرت خرید آن پول کاهش یافته و یا حتی بدتر، اسکناسها از گردش خارج شده و دیگر موردپذیرش نیستند.
در نقطه مقابل ارزهای بیپشتوانه بیتکوینی وجود دارد که هیچ نهاد مرکزی و متمرکزی در ایجاد آن دخیل نبوده است و توسط یک شبکه و با یک نرخ ثابت و قابلپیشبینی استخراج میشود و به همین دلیل خاصیت ضدتورمی دارد. بیتکوین بهعنوان یک سرمایهگذاری هدفمند، عملکرد شگفتانگیزی از خود بهجای گذاشته است. هر چیزی که با قیمت صفر شروع شده باشد و اکنون قیمت آن صفر نباشد، یک چیز ارزشمند است. بیتکوین سال 2009 با قیمت صفر کارش را آغاز کرد و اکنون بعد از گذشت کمی بیش از ده سال، دهها هزار دلار ارزش دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ «شماره صفر» آخرین رمان اومبرتو اکو (1922-2016)، نویسنده و نشانهشناس بزرگ ایتالیایی است که یک سال پیش از مرگش بر اثر سرطان، در سال 2015 منتشر شد و به سرعت در لیست پرفروشها قرارگرفت. اکو در این رمان که برخلاف رمانهای دیگر او، بسیار کوتاه است. دو داستان را پیش میبرد. داستان یک روزنامهنگار حقهباز به نام کولونا در سال 1992 و دیگری داستان تیراندازی به موسولینی و معشوقهاش در سال 1945 در دریاچه کومو. داستان دوم از دل داستان اول بیرون میآید.
کولونا مردی تقریبا 50 ساله است که در پی یافتن کاری، به راه انداختن یک روزنامه جدید را تقبل میکند. روزنامهای به نام «دومانی» یا «فردا»؛ اما این روزنامه با خیلی از روزنامههای دیگر متفاوت است. این روزنامه که ازطرف یک نجیبزاده و یک غول رسانهای تامین مالی میشود، برای منتشرشدن نوشته نمیشود بلکه ابزاری است برای باج سبیل گرفتن از قدرتمندان. اخبار درج شده نه برای «بازتاب واقعیت» که با هدف «ساختن واقعیت» است بنابراین روزنامه و خبرنگارش، خبر نمیدهند؛ بلکه خبر را میسازند و تازه اگر خبری هم باشد، خوانندگان چنان به شنیدن دروغ عادت کردهاند که دیگر هر چیزی را باور میکنند و به زندگی خود ادامه میدهند؛ انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. در این میان سردبیر روزنامه که فردی دچار پارانویا (بدگمانی) است از یک توطئه سخن میگوید. او عقیده دارد موسولینی، رهبر ایتالیای فاشیست که در سال 1945 کشته شده درحقیقت بدلی از او بوده و ماجرای این قتل بخشی از نقشه بزرگتر فاشیستها بوده است. این خبری داغ برای روزنامه است و کولونا مصمم میشود مدارکی دال بر صحت این موضوع جمعآوری کند.
«شماره صفر» با استعارهها، کنایهها و طنزی که دارد، رمانی است که دغدغههای سیاسی اجتماعی اِکو را بازتاب میدهد. او از منتقدان سرسخت برلوسکونی، نخستوزیر سابق ایتالیا، بود و بارها از او انتقاد کرده بود. در «شماره صفر» اکو با خلق شخصیت کولونا که نویسنده روزنامههای زرد ایتالیایی است، از جامعهای صحبت میکند که بازیچه شیادان رسانهای و نیروهای در کار اخاذی و فساد است. ”