نگاهی اجمالی به کتاب“ شنیدن این اثر پرفروش نیویورکتایمز کمک میکند زندگی خود را با تمام کاستیها و موفقیتهایش بپذیرید. هدف ایجاد رضایتی منفعلانه نیست چون کتاب بر ایدهی پویایی اندیشه و عمل تالیف شده، همچنین آن را نباید با حکایتهای پندآموزِ کسالتبار یکی دانست. زبان طنازانهی ویکتوریا اوستین مواجهه با اشتباهات را به فرایندی لذتبخش تبدیل میکند و با شوخطبعی اصیلش شما را تا آخرین جملهی کتاب با خود همراه میسازد.
کتاب صوتی عاشق زندگیات باش مجموعه دلنشینی از روایتهای واقعی، تحلیلهای هوشمندانهی نویسنده و نقلقولهایی از منابع دینی است. این اثر دیدگاهی نو برای نگریستن به زندگی در اختیارتان میگذارد و به شما میآموزد چگونه گنجینههای درونی خود را کشف کنید. روزگار تلخوشیرین هدایای بسیاری برای بخشیدن به شما دارد، کافی است برای دریافت آنها آماده شوید! ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ و چشمهایش کهربایی بود رمانی است که از دریچهای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» میپردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربهفردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییکهای کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکاندهنده را به تصویر میکشند و روایتگر ترسها، تشویشها، آرزوها و ناکامیهای آدمهای درون داستاناند... .
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از همینجا پیداست و میبینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همانطور که توی هوا میچرخم زن هم میچرخد انگار و درخت هم وارونه میشود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که میزنم. درختِ وارونه ریشههایش توی هوا میماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من میخواهم از ریشهها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث میکند دیگر نمیچرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت میماند همانجا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمیگرداند و انعکاس رنگ مهرههام توی عسلی چشمهاش بیقرارم میکند... . ”