نگاهی اجمالی به کتاب“ زیر آفتاب هیچ چیز تازه نیست، اولین رمان مهم همینگوی، نویسنده - خبرنگار، روایت آسوپاسهایی از فرانسه تا اسپانیاست. دوستان همیشه مست و عاشق و جلایوطنکرده که به قول خودش "نسل گم شده"اند و از آمریکا به پاریس بیکران دههی بیست آمدهاند و از آنجا عزم اسپانیا میکنند تا مسابقهی گاوبازی را از نزدیک ببینند. نمیدانم درطول داستان چقدر مشروب میخورند، چندبار عاشق میشوند و چقدر دعوا میکنند، میدانم خیلی. جیک، قهرمان داستان، خبرنگار مقیم پاریس، سترون از جنگی نامعلوم و عاشق بِرت است. زنی که در طول جنگ از او پرستاری کرده و عشق دیرینهاش به جیک، سکوتی کشدار است. رابرت کُن، دوست جیک و برت، در جهان ویران داستان نه لب به مشروب میزند نه دل به دریا. او جهان صاف و پوستکنده خود را دارد، بدون درد، جنگ و آگاهی. ارنست همینگوی در سطح بیرونی رمان داستانگوی زمانهای است که فرانسویها به آن "عصر طلایی" میگویند، عصری که خون "نشیطِ زندهی بیدار" و علم به عالم، آدمی را به سرحدات ابرانسان رسانده بود. اما در سطحی دیگر او راوی غمی مانا در شادترین لحظات رمان است. زیر آفتاب هیچ چیز تازه نیست درکنار نثر روان، وقایعنگاری دقیق، توضیحات بیکموکاست مراسم و مناسک گاوبازی، و ماهیگیری، راوی دردیست که مردهریگ جنگ است. زیر آفتاب جنگ هیچ چیز تازه نیست. این رمان به سرعت الگوی دانشجویان دختر و پسر آمریکایی شد. آنها سعی میکردند به شیوهی جیک بارنز، قهرمان داستان که در واقع چهرهی همینگوی بود، با لحنی خشن، شکیبا و موجز حرف بزنند. این کتاب از جمله آثار پرفروش همینگوی است که یک فیلم سینمایی هم براساس آن ساخته شده است. نویسندهی زیر آفتاب هیچ چیز تازه نیست برندهی جایزهی ادبی نوبل و پولیتزر، نویسندهای تجربهگرا بود که در طول زندگی به استقبال مرگ رفت. زخمهای زیادی که همینگوی در زمان حضورش در جنگ برداشت، بر تن داستانهایش نیز حک شدهاند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آندریاس پوم، شخصیت اصلی عصیان، کهنهسربازی بازگشته ازجنگ جهانی اول است که یک پایش را در جنگ از دست داده و چیزی جز یک نشان نظامی برایش باقی نمانده. او که نوازندهای خیابانی است، برخلاف همزرمانش در جنگ، به خدا، دولت و اولیا امور ایمانی خدشهناپذیر دارد و دشمن و مخالف کافران و دائمالخمرها، دزدها و غارتگرهاست، اما به طرزی طعنهآمیز پس از یک نزاع خیابانی به عنوان یک شورشی و عاصی زندانی میشود و تمام چیزهایی که به آنها باور دارد در لبه پرتگاه قرار میگیرند.
یوزف روت، نویسنده عصیان، یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات آلمانی در میان سالهای دو جنگ جهانی است. این رمان نخست در سال 1924 به صورت سریالی در روزنامه آلمانی «فوروِرتس» منتشر شد و در همان سال در قالب کتاب نیز به چاپ رسید.
«داستان روت از منطق کاملا اروپایی و سرراست قصه پریان پیروی میکند، منطقی که باعث میشود همهچیز اجتنابناپذیر و در عینحال کابوسوار به نظر برسد. اگر روت را یکی از زوایای چهارگوشی حساب کنید که رئوس دیگرش کافکا، روبرت موزیل و اشتفان تسوایگ هستند خیلی به خطا نرفتهاید.» ”