مهدی صداقت پیام

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - زمان‌لرزه - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

هنر لذت بردننویسنده: امیرحسن مکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب هنر لذت بردن: خوب زندگی کن و از زندگی‌ات لذت ببر نوشته‌ی امیرحسن مکی، به شما می‌آموزد چگونه از لحظه لحظه‌ی زندگی‌تان به خوبی استفاده کنید و از آن لذت ببرید. هنری که هیچ‌گاه و هیچ‌ کجا در زندگی یادتان نداده‌اند، لذت بردن از زندگی است. در واقع لذت بردن از زندگی را نه‌ تنها یادتان نداده‌اند، بلکه شما را از آن منع کرده‌اند. این در حالی است که لذت بردن، پدیده‌ای غریزی و مهم‌ترین عامل بقا است. بسیاری از مردم از زندگی‌شان لذت نمی‌برند، چون در واقع راهش را بلد نیستند. آن‌ها فکر می‌کنند وقتی می‌توانند از زندگی‌شان لذت ببرند که فلان‌قدر پول داشته باشند، در فلان خانه زندگی کنند، فلان مدرک تحصیلی را به دست بیاورند، در فلان شغل مشغول به کار شوند، فلان لباس را بخرند، با فلان‌کس ازدواج کنند... اما وقتی به فلان مقصودشان می‌رسند، باز هم احساس خوشبختی و لذت نمی‌کنند، چون همان‌طور که گفته شد، راهش را بلد نیستند. ”

خشم و هیاهونویسنده: ویلیام فاکنرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر، نویسنده‌ی آمریکایی و به اعتقاد اکثر منتقدان بهترین اثر اوست. این نویسنده در سال 1949 به خاطر سهم منحصربه‌فرد، قدرتمند و هنرمندانه‌اش در رمان مدرن آمریکایی برنده‎ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. فاکنر در کتاب خشم و هیاهو از زوال خانواده‌ی کامپسون می‌گوید. خانواده‌ای که چهار روز از زندگی‌اش از زبان چهار عضو آن روایت می‌شود. این روایت‌ها کاملاً متفاوت‌ اما مکمل یکدیگرند. راوی فصل اول بنجی است؛ فرد کندذهنی که ادراکش با دیگران متفاوت است و ماجراها را درهم و برهم نقل می‌کند. بیشتر هم از کدی دختر خانواده حرف می‌زند. راوی فصل دوم کونتین پسر بزرگ خانواده است. او بیشتر در ذهنیات و خاطراتش زندگی می‌کند؛ برای همین این فصل کمی حال و هوای شاعرانه دارد. راوی فصل سوم جیسون برادری سودجو و منفعت‌طلب است؛ حتی منفعتی که با مرگ دیگران نصیبش شود. و راوی فصل چهارم دیلسی است؛ کنیز سیاهپوست خانه که دانای کل هم هست. فهم این رمان شاید برای کسانی که در آغاز راه کتاب‌خوانی هستند، چندان ساده نباشد. شبیه پازلی پیچیده است که با پیدا شدن هر یک از تکه‌ها بخشی از واقعیت نمایان می‌شود. باید زمان گذاشت و سرنخ‌ها را به هم وصل کرد و منتظر نتیجه بود. کتاب خشم و هیاهو را صالح حسینی ترجمه کرده است. در بخشی از متن کتاب آمده است: «از میان نرده‌، لابلای گل پیچ‌پیچ، می‌دیدمشان که می‌زدند. رو به جایی که پرچم بود می‌آمدند و من از کنار نرده رفتم. لاستر کنار درخت گل توی سبزه‌ها را می‌کاوید. آن‌ها پرچم را بیرون آوردند، و آن‌ها داشتند می‌زدند. بعد پرچم را برگرداندند سر جایش و برگشتند به زمینِ بازی، و او زد و دیگری زد. بعد پیش رفتند، و من هم از کنار نرده رفتم. لاستر از درخت گل آمد و ما از کنار نرده رفتیم و آن‌ها ایستادند و ما ایستادیم و من، وقتی که لاستر توی سبزه‌ها را می‌کاوید، از لای نرده نگاه کردم. او زد «کدی، بگیرد.» آن‌ها از چمنزار گذشتند و دور شدند. من چسبیدم به نرده و دورشدنشان را تماشا کردم.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools