پائولو کوئیلو

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - سلحشور نور - ماه آوا
  • کتاب صوتی - کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - عشق ورای ایمان - ماه آوا
  • کتاب صوتی - جاسوس - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

زنانی که با گرگ‌ها می‌دوندنویسنده: کلاریسا پینکولاتسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کلاریسا پینکولا استس در کتاب صوتی زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند اسطوره‌ها، افسانه‌ها و داستان‌های غنی فرهنگ‌ها و قبایل گوناگون را بازگو می‌کند تا زن امروزی از خلال شنیدن آن‌ها ارتباط خود با نیای فراموش‌شده‌اش را احیا کند. اما این نیای فراموش‌شده کیست؟ چرا فراموش شده است و چرا باید زن امروزی آن را دوباره مبعوث کند و رشته‌های خود را با او از نو رج بزند؟ داستان‌های اسطوره‌ای و افسانه‌های نیاکان ما از دل انسانی‌ترین غرایز بشر پدیدار شدند. زن در این افسانه‌های بدوی، چنانکه نمود آن را در الهه‌ها و شخصیت‌های اسطوره‌ای می‌بینیم، سرشتی مبتنی بر غریزه داشت و در هارمونی و نسبتی تنگاتنگ با طبیعت وحشی پیرامون خود قرار داشت. تصویر درخشانی که عنوان کتاب ترسیم می‌کند نیز اشاره به همین موضوع دارند. زنی که در میان گله‌ای از گرگ‌ها در پهنه‌ی دشت می‌دود. با تنی عریان، گیسوانی رها و سرشتی سرکش و وحشی. درست مانند گرگ‌ها. در روزگاری که هنوز خبری از تمدن نیست. خدایان و ایزدبانوان به‌جای شهریاران حکومت می‌کنند و انسان در ساحت اسطوره می‌زیَد، و نه ساحت اندیشه. ”

راز پرونده مختومهنویسنده: آگاتا کریستیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در این رمان صوتی، پوارو را می‌بینیم که چون خونسردانه و با خشن‌ترین و بی‌رحم‌ترین تبهکاران و جنایتکاران دست‌وپنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور و مطمئن می‌شود. او در مقایسه با بسیاری از مردان تنومند، قوی و ورزیده‌دل، جرئت بیش‌تری دارد و در این مورد به‌خصوص، خودش را از خیلی‌ها برتر می‌داند، ولی حتی در زندگی آدم‌های شجاع و بی‌باکی مثل هرکول پوارو نیز لحظاتی وجود دارد که عجز و ناتوانی، سرتاپای وجود آن‌ها را فرا می‌گیرد. پوارو، در این رمان، در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناس‌ترین دندانپزشکان لندن که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمی‌شد، حس می‌کرد پاهایش آن‌قدر ضعیف شده که به‌سختی می‌تواند هیکلش را تحمل کند. او نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد؛ گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد. پوارو مانند مرده‌ای متحرک به طرف آن صندلی روان شد. هرکول پوارو، قهرمان شکست‌ناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بی‌جان و بی‌تحرک دندانپزشکی می‌ترسید؛ خیلی هم می‌ترسید. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools