نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر، نویسندهی آمریکایی و به اعتقاد اکثر منتقدان بهترین اثر اوست. این نویسنده در سال 1949 به خاطر سهم منحصربهفرد، قدرتمند و هنرمندانهاش در رمان مدرن آمریکایی برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. فاکنر در کتاب خشم و هیاهو از زوال خانوادهی کامپسون میگوید. خانوادهای که چهار روز از زندگیاش از زبان چهار عضو آن روایت میشود. این روایتها کاملاً متفاوت اما مکمل یکدیگرند. راوی فصل اول بنجی است؛ فرد کندذهنی که ادراکش با دیگران متفاوت است و ماجراها را درهم و برهم نقل میکند. بیشتر هم از کدی دختر خانواده حرف میزند. راوی فصل دوم کونتین پسر بزرگ خانواده است. او بیشتر در ذهنیات و خاطراتش زندگی میکند؛ برای همین این فصل کمی حال و هوای شاعرانه دارد. راوی فصل سوم جیسون برادری سودجو و منفعتطلب است؛ حتی منفعتی که با مرگ دیگران نصیبش شود. و راوی فصل چهارم دیلسی است؛ کنیز سیاهپوست خانه که دانای کل هم هست. فهم این رمان شاید برای کسانی که در آغاز راه کتابخوانی هستند، چندان ساده نباشد. شبیه پازلی پیچیده است که با پیدا شدن هر یک از تکهها بخشی از واقعیت نمایان میشود. باید زمان گذاشت و سرنخها را به هم وصل کرد و منتظر نتیجه بود. کتاب خشم و هیاهو را صالح حسینی ترجمه کرده است. در بخشی از متن کتاب آمده است: «از میان نرده، لابلای گل پیچپیچ، میدیدمشان که میزدند. رو به جایی که پرچم بود میآمدند و من از کنار نرده رفتم. لاستر کنار درخت گل توی سبزهها را میکاوید. آنها پرچم را بیرون آوردند، و آنها داشتند میزدند. بعد پرچم را برگرداندند سر جایش و برگشتند به زمینِ بازی، و او زد و دیگری زد. بعد پیش رفتند، و من هم از کنار نرده رفتم. لاستر از درخت گل آمد و ما از کنار نرده رفتیم و آنها ایستادند و ما ایستادیم و من، وقتی که لاستر توی سبزهها را میکاوید، از لای نرده نگاه کردم. او زد «کدی، بگیرد.» آنها از چمنزار گذشتند و دور شدند. من چسبیدم به نرده و دورشدنشان را تماشا کردم.» ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب گذر از عشقهای سمی، سوزان فوروارد، روانشناس سرشناس و متخصصِ حوزهی روابط بین فردی، به مهمترین موضوع انسانی، یعنی «عشق» و احساسات و روابط عاشقانه، به ویژه در قالب عشقهای افراطی و ناسالم که خط قرمزهای هیجانات و احساسات خوشایند و لطیف عاشقانه و لذت بخش را رد کردهاند و در واقع، به رفتاری وسواسی و آسیب زننده و حتی خطرناک تبدیل شدهاند میپردازد. عشقهایی که یکی از طرفین رابطه دیگری را ترک کرده و رفته است، اما طرف مقابل حاضر به پذیرش این موضوع نیست، بلکه پیگیر و سمج است و برای دستیابی به خواستهاش تهدید میکند و گاه دست به اَعمال غیرمنطقی یا ابلهانه میزند. در این کتاب، سوزان فوروارد با مطرح کردن نمونههای واقعی مُراجعانش، نه تنها تصویری از تفاوت عشق و دوست داشتن سالم و همچنین ناسالم نشان میدهد، بلکه با ارائهی مثالهای کاربردی از مراجعانش، برای مواجهه و کنار آمدن با این گونه احساسات فلج کننده، راهکارها و روشهایی عملی در اختیار خوانندگان قرار میدهد و قدم به قدم به آنان کمک میکند که به زندگی عادی خود بازگردند. ”