نگاهی اجمالی به کتاب“ آنگاه که عشق و درد به هم میآمیزند؛ آنگاه که لحظهای عشق در رگانت میجوشد و گاه درد جانت را در مینوردد ....
ابراهیم که در هیاهوی استانبول، این شهر زنده و پر اتفاق، زندگی معمولی و یکنواختی دارد، با شنیدن خبر مرگ حسین، دوست دوران کودکیاش، به زادگاهش برمیگردد.در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آغاز شده و به مرگ در امریکا انجامیده، روانه میشود و به نام ملکناز میرسد؛ دختر ایزدی و سرآغاز پیوند و جدایی ... ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتابی روشن، پر مهر و خردمندانه که تمرینات آن می تواند زندگی تان را دگرگون سازد.
این کتاب نشان می دهد که چگونه مغزتان را برای شادی و خوشبختی تربیت کنید.
خودت را دوست بدار و دنیای خودت و دیگران را دگرگون ساز ”