گیتی خوشدل

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - چهار اثر - ماه آوا
  • کتاب صوتی - شفای زندگی - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

نگرش یعنی همه چیزنویسنده: جف کلرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ «هیچ رویدادی به خودی خود رخ نمی‌دهد. زمانی در یک کار موفق می‌شوید که بفهمید باید خودتان با تلاش و جد و جهد آن را محقق کنی. » کتاب نگرش یعنی همه‌چیز نوشته‌ی جف کلر به شما کمک می‌کند تا مسیر موفقیت را کشف کنید و در آن مسیر قدم بزنید. این کتاب خواننده را تشویق به تغییر نگرش می‌کند و برای این تغییر این امر روشی کارآمد ارائه می‌دهد. جف کلر درباره‌ی این کتاب می‌نویسد: «هر قدر هم که طرز فکرتان مثبت یا منفی باشد، این کتاب برای‌تان مفید است. اگر طرز فکرتان منفی است، مایوس نشوید چون با استفاده از مطالب این کتاب می‌توانید نگرشی مثبت در خود ایجاد کنید و به نتایج خارق العاده‌ای در زندگی‌تان دست یاببد. و اگر هم اکنون نیز فردی مثبت اندیش هستید.، با استفاده از اصولی که در این کتاب مطرح می شود، می‌توانید به مدارج بالاتر پیروزی و موفقیت صعود کنید. بیش از بیست سال است که روی این موضوع تحقیق می‌کنم که چرا بعضی از مردم در کارهایشان موفق هستند و بعضی ناکام. در این مدت، صدها کتاب و هزاران مقاله درباره ی نگرش و موفقیت مطالعه کرده و به بیش از سه هزار ساعت نوار صوتی در این زمینه گوش داده‌ام. به علاوه، با اشخاص موفق بی شماری مصاحبه کرده‌ام تا به رمز موفقیت‌شان پی‌ببرم. ”

اینم شد زندگینویسنده: عزیز نسینRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ «اینم شد زندگی» یک مجموعه داستانی از نویسنده توانای اهل ترکیه، عزیز نسین است. او در این آثار طنز تلخ و سیاهی را برای توصیف پیرامونش به کار می‌گیرد تا معایب اجتماعی زمانش را برملا کند و با نقد آنها راهکار گذر از این معایب را نشان دهد. او منتقد بی‌رحم اما خوش‌زبان جامعه ترکیه است و البته خوش‌انصاف؛ زیرا همه تقصیرها را هم به گردن حکومت و سیستم اداری و... نمی‌اندازد. قلم او متوجه مردم هم هست و با نقد خرافات، کژبینی و کوتته‌فکری مردم، می‌کوشد توازنی در نقدهایش ایجاد کند و راه برون‌رفت از مشکلات را بیشتر بنمایاند. بخشی از کتاب: «بعد از اینکه مرا ختنه کردند اسم مرا در یک مکتب نوشتند. مکتب از خانه ما خیلی دور بود ولی چاره نداشتیم باید می‌رفتم، راستش از دوری راه زیاد ناراحت نبودم چون خیابانها را دید می‌زدم!... ملاباجی که من آنجا درس می‌خواندم سه تا دختر بزرگ داشت، هر سه‌تا سفید و خوشگل بودند و من از هر سه تاشان خیلی خوشم می‌آمد! مثل روس‌ها بودند. آخه از وقتی که روس‌ها به مملکت ما آمدند دوچیز را با خودشان آوردند. یکی زن‌هایِ خوشگل و سفید و یکی هم اسکناس‌های بزرگ!... پدرم دوتا از این اسکناس‌ها داشت. البته مردم زیاد داشتند. اسکناس‌های روسی توی دست و پای مردم ریخته بود وقتی روسها از ترکیه رفتند. انقلابیون اسکناس‌ها را جمع کردند بعد هم از اعتبار افتاد. البته ما غیر از دو تا نداشتیم. چه می‌شد کرد. پولی بی اعتبار هم گیر ما نمی‌آمد! پدرم پولهای به آن بزرگی را یک قروش فروخت!... وقتی به مکتب رفتم مادرم یک فینه قرمز رنگی برایم درست کرد و به سرم گذاشت. یک قلم و دوات هم برایم خرید که وقتی می‌نوشتم «جرجر» صدا می‌کرد! روز اول به مدرسه رفتم باید این دعا را حفظ می‌کردم «رب یسر و لما تیتر رب تمین بالخیر» یعنی «آفریدگارا کارم را آسان کن. نگذار سخت بگذرد. تو کارم را به خیر بگردان» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools