نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب همه چیز به فنا رفته، کتابی درباره امید نوشتهی مارک منسون از عناوین پرفروش نیویورک تایمز، اضطرابها، پریشانیها و دلواپسیهایی را به تصویر میکشد که در لایه لایه زندگیمان نفوذ کرده و هیچ راه فراری از آنها وجود ندارد.
اگر به دنبال کتابی هستید که بعد از خواندن آن تغییرات زیادی در افکار و حالات روحیتان رخ دهد و از زمانیکه آن را مطالعه کردید احساس رضایت عمیقی در شما ایجاد شود؛ کتاب همه چیز به فنا رفته: کتابی درباره امید را انتخاب کنید.
احساسی که بعد از خواندن این کتاب در شما ایجاد میشود، شبیه حسی است که پس از دیدن یک فیلم خوب دارید با این تفاوت که بعد از خواندن این کتاب، تفکرات و دیدگاه شما به طور کل تغییر میکند و تحولی عظیم در زندگیتان رخ میدهد.
مارک منسون در این کتاب با حس شوخطبعی لطیف خود سعی دارد به جای مطرح کردن نتیجهگیری و پاسخهای قطعی و متعصبانه، سؤالات صحیحی را برای شما ارائه نماید و نتیجهگیری را بر عهده خودتان بگذارد. اینکه آیا بدون داشتن امید، میتوان زندگی کرد؟ چطور داشتن امید میتواند زندگیمان را در مسیری صحیح قرار دهد و از ما انسانهای بهتری بسازد؟
تمام پیشفرضهای کتاب همه چیز به فنا رفته، مطابق مطالعات و مشاهدات علمی و تفکرات متفکران بزرگ تاریخ است. بدون شک یکی از علتهای اصلی موفقیت کتابهای مارک منسون، همین دقت نظر و توجه به شعور شما به عنوان مخاطب است که منجر شده اولین کتابش به عنوان پرفروشترین آثار جهان شناخته شود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بندباز، سفری جذاب و بیسابقه به دنیای خویش است. "بندباز" سفری است در پی شادمانی و آزادی درونی، حادثهای که نگاهی نو و متفاوت را در مخاطب متولد میکند.
پیتر که از آزار و تمسخر هانس و دنیل به تنگ آمده، در راه مدرسه با آنها گلاویز میشود و از آن دو کتک میخورد. اما آنچه حقیقتا او را رنج میدهد، درد جسمانی نیست؛ سایهی غولآسای «آدمبزرگ»هایی است که اینجا هم مثل همهجا بالای سرش ایستادهاند و سیل قضاوتهای رنگارنگشان را بر سرش هوار میکنند... دست مهربان تام، دبیر علوم بر روی شانهاش، پیتر را از فکر بیرون میآورد... تام، از زندگی، آدمها، دنیا و همهچیز، حرفهای تازه و عجیبی به پیتر میزند. حرفهایی که تابهحال هیچکس به او نگفته و در هیج مدرسهای هم یاد نمیدهند و بهقول تام، اصلا نمیخواهند که تو بدانی... در مسیر داستان اتفاقات گوناگونی رخ میدهد که هر یک، صحنهی تازهای را از زندگی و روابط آدمها پیش چشم پیتر میگذارند....
"بندباز” سعی دارد تولد رنجها و تضادهای آدمی را از کودکی ریشهیابی کند و به او نشان دهد که اطرافیان، چگونه با تحمیل باورهای کور و ظالمانه، نهال پررنجی را در روان او کاشتند و او را به مسیری غریب و پردلهره انداختند و با این کار، وجود شاد و آزادش را بازیچهی خشم و افسردگی کردند.
رمان «بندباز»، دانش «خودشناسی» را از حالت شعارهای دور از ذهن درآورده و آن را بهشکل یک بینش روشن فکری و عملی معرفی میکند. از جذابیتهای کمسابقهی «بندباز» آن است که پیام نغز مولوی را به زبانی ساده و در قالب داستانی امروزی برای خواننده بازگو میکند. در این کتاب از علم، فلسفه و عرفان شرق و غرب در بیان واقعیتها استفاده شده است. بهخصوص نگاه عمیق و عارفانهی مولانا بههمراه داستانهای جذاب مثنوی، رنگ و بویی لطیف و دلپذیر به داستان بخشیدهاند. «بندباز»، راه خلاصی از چنگال رنج و خودباختگی را در بیدار شدن بر ایدهآلهای تحمیلی و انتظارات ظالمانه میداند، و خواننده را تا پای گذاشتن به جادهی این بیداری، همراهی میکند. ”