نگاهی اجمالی به کتاب“ ساعت سه بعد از نیمه شب زنگ تلفن در خانه میپیچد."جک "با فریاد همسرش از خواب میپرد و میرود گوشی را برمیدارد.آن سوی خط صدای زنی مست میآید که میخواهد با مردی به نام " باد" صحبت کند.جک با عصبانیت گوشی را میگذارد.این اتفاق یکی دوبار دیگر میافتد.جک و آیریس که حسابی بیخواب شده اند تا خود صبح توی تختخواب از چیزهایی حرف میزنند که تا بحال نگفته بودند و تازگی دارد.در حالی که صبح روز بعد کار و زندگی روزمره دوباره در انتظار آنان است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ هر کتاب روانشناسی یا انگیزشی که تاکنون خواندهایم معمولاً با رد پدیدهای به اسم «شانس» به ما توصیه کردهاند که به جای انتظار برای خوششانسی، خودمان آستینها را بالا بزنیم و فکری به حال اوضاعمان بکنیم. آلبرت اچ زد کار در کتاب صوتی چگونه درهای خوششانسی را به روی خود بگشاییم به شما ثابت میکند که نهتنها شانس در زندگی روزمرهی ما حضور دارد، بلکه بسیاری از رخدادهای زندگی ما را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد. البته نویسنده به این نکته هم اشاره میکند که هر آنچه درمورد چیستی شانس خوانده و شنیدهایم نادرست بوده. در حقیقت ما اصلاً شانس و ماهیت آن را نشناختهایم! آلبرت اچ زد کار قبل از هر توصیهای برای خودشانسی، ابتدا شما را با معنای دقیق این مفهوم آشنا میکند. ”