نگاهی اجمالی به کتاب“ در این داستان جذاب و منسجم که یادآور رمانهای آگاتا کریستی است، لوبلکلاک، خبرنگار نویسنده مجله سفر، ماموریتی کمنظیر نصیبش میشود: مسافرتی یکهفتهای با کشتی تفریحی لوکسی که تنها چند کابین دارد. آسمان صاف است، آب آرام و میهمانان خاص و خوشپوش کشتی سرمست از آغاز سفرشان با آن کشتی اختصاصی در دریای دل انگیز شمال.اما روزهای هفته که میگذرد، بادهای سردی عرشه کشتی را شلاق میزنند، آسمان خاکستری میشود و لو چیزی میبیند که آن را فقط میتوان کابوسی عجیب تلقی کرد ... ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بوبن در این کتابش مانند دیگر آثارش شعر و شعور را در هم میآمیزد،ما را به جشن ستارگان مهمان میکند،ناخدای کشتیمان می شود تا ما را از آبهای طوفانی عبور دهد و چمنزاری پیش چشممان میگستراند که در آن تنها صدای موسیقی نسیم شنیده میشود ... سرانجام دست ما را در دست زندگانی میگذارد.از آن نوع زندگانی که شایسته انسان شادکام است. ”