نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده یک واحد جهان شمول است. هیچ فرهنگی روی زمین وجود ندارد که زنان و مردان آن بدون هیچ قاعده و مقرراتی با یکدیگر ارتباط جنسی برقرار کنند و فرزندان شان به حال خود رها شوند. هرچند اخیرا چنین فلسفه ای به فرهنگ موجود ما تحمیل شده اما تجربه حاصل از آن عمر کوتاهی داشته و تنها دلیل آن نیز این است که این ایده کاربرد ندارد، و سبب سعادت بیشتر، و آزادی و زندگی بهتر کاربران آن نمی شود. این تجربه باعث ظهور نسلی با خلاقیت بیشتر، مشکلات عاطفی کمتر و دستآوردهای بیشتر نمی شود، بلکه عکس این قضیه صادق است. در نتیجه این ایده به تدریج از صحنه خارج شده و نسل جدیدی به جا گذاشته که بی قطب نما در پهنه وسیعی از ناشناخته ها سرگردان مانده است. اساسا پنج خصیصه برای یک خانواده سرشار از عشق وجود دارد: پنج عنصری که اگر در جایگاه خویش قرار گیرند خانواده ای سالم خلق خواهند کرد. من موظفم که عقایدم را درباره راه های خلق این پنج عنصر در خانواده شما بیان کنم، بنابراین همان گونه که می بینید این کتاب به پنج بخش تقسیم شده است که هر کدام یکی از پنج خصیصه خانواده سرشار از عشق را توصیف می کند و سپس ایده های عملی ای ارائه می دهد که می توانید فورا در خانواده خودتان بکار ببندید. آنچه در خانواده شما می گذرد بر کل ملت اثر می گذارد، و خوب یا بد -- حتی بر تمام جهان اثر خواهد گذاشت. ما همراه یکدیگر صعود و سقوط می کنیم. من با رویی گشوده آماده شنیدن نظرات شما هستم و امیدوارم افکار و عقایدم نیز به حال شما مفید واقع شود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان آناکارنینا نوشتهی لییو تولستوی، نویسندهی روس است و سروش حبیبی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب برای اولین بار در سال 1878 به چاپ رسید و خود تولستوی آن را اولین کتاب واقعی خود میدانست. آناکارنینا رمان پیچیدهای است که بیش از دوازده شخصیت اصلی دارد. موضوع رمان در مورد خیانت، ایمان، خانواده، جامعهی اشرافی روسیه، ازدواج، آرزو و زندگی روستایی است. داستان در مورد رابطهی خارج از ازدواج آنا با افسری جوان به نام ورونسکی است. این رابطه رسوایی زیادی برای هر دو به همراه میآورد و بیشتر موجب فروپاشی روابط و زندگی آنا میشود. یکی از اصلیترین مضامین رمان این است که: «هیچکس نمیتواند شادی خود را بر روی درد و رنج شخص دیگر بنا نهد.» به گفتهی بسیاری، شخصیت لوین در رمان درست مانند شخصیت اصلی تولستوی است. انگار که نویسنده عقاید خود را از زبان این شخصیت به مخاطب عرضه میکند. از طرفی نام تولستوی لییو است و نام خانوادگی روسی لوین هممعنا با لییو است. لوین از کیتی به همان روشی خواستگاری میکند که تولستوی از سوفیا (همسرش) خواستگاری کرده است. هماکنون تولستوی را به عنوان نویسندهای مشهور میشناسند؛ اما او در دوران خود یک مبدع بزرگ در زمینهی نویسندگی بود. استفاده از مونولوگ درونی امروز شاید امری عادی باشد؛ اما خود تولستوی برای اولین بار در رمان آناکارنینا از آن استفاده کرد. روشی که باعث میشود شخصیتها بدون واسطه در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنند. نویسندههای پیشین مانند شکسپیر در نمایشنامهها از این روش استفاده میکردند؛ اما هیچگاه در رمانها از آن استفاده نشده بود. مونولوگ درونی باعث همدلی زیاد مخاطب با شخصیت میشود و باعث میشود از نزدیک انگیزههای شخص را درک کنیم. ”