نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب افکارتان را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند اثر برایان تریسی نشان میدهد که چگونه میتوانید منابع شگفتانگیز درونی خود را کشف کنید و قدرتهای باورنکردنی خود را آزاد کنید. با مطالعه این کتاب یاد میگیرید که چگونه تمام مردم و منابع مورد نیاز خود را برای رسیدن به هر هدفی که برای خود تعیین کردهاید به سوی زندگی خود جذب کنید.
اگر آمادهاید تا خود را به سطح عالی عظمت برسانید و به نتایج شگفتانگیزی دست یابید، نقشه راهنمای درست و مناسب در دست شماست، DNA (دی. ان. اِی) آینده شما در مقابلتان قرار دارد. تنها وسیلهای که برای خلق آیندهای شگفتانگیز برای خود به آن نیاز دارید، مطالعه این کتاب و تصمیمگیری درباره چگونگی بهکارگیری آن در زندگی خود، برنامهریزی و سپس حرکت و ادامه زندگی خوشبینانه و اجرای دستورات این کتاب است.
وقتی با به کارگیری مفاهیم و نظرات جدید در زمینه کاری به نتایج جدید و بهتری دست مییابید شگفتزده میشوید. این موارد، همان مفاهیمی هستند که همه میلیونرهای خودساخته و افراد برنده عصر ما و رهبران موفق در هر زمینه آنها را به کار بستهاند.
در کتاب افکارتان را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند، روند مرحله به مرحله موفقیت عظیمی را میآموزید که در نهایت بسیار آسان و بیزحمت آن را به کار میبندید. این استراتژی موفقیت آن چنان منطقی و جذاب و آن قدر کامل و جامع و سودمند است که همچون راه میانبری در عملکرد شخصی شما مؤثر است. اگر میخواهید درباره موضوعی بیندیشید، بزرگ بیندیشید تا نتایج عظیمی به دست آورید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب دوشنبههایی که تو را میدیدم نوشتهی لئا ویازمسکی داستانیست جذاب و پرکشش از علاقهی دختری جوان و پیرمردی هشتاد ساله. اثری منقلب کننده و دوست داشتنی، با پایانی به یادماندنی.
دوشنبههایی که تو را میدیدم (Le vieux qui de?jeunait seul) علاوه بر استقبال خوانندگان، با تحسین بسیاری از منتقدین و رسانهها هم روبرو شده. نشریه «بابیلو» نوشته: این کتاب زیبا و متاثر کننده است. با شخصیتهایی ماندگار در ذهن، که تنها ایرادش، کوتاه بودن آن است!»
لئا ویازمسکی (Léa Wiazemsky)، نویسنده و بازیگر سینما در کتاب «دوشنبههایی که تو را میدیدم» که اولین رمان او و برنده جایزه منتخب خواننندگان سال 2017 فرانسه است، داستانی جذاب را روایت میکند که اگرچه شاید نتواند آن را به شکلی تام و تمام عاشقانه دانست، اما سرشار از لحظههای درخشانی است که تا مدتها در ذهن مخاطب باقی میماند.
لئا از طرف خانواده مادری نوه فرانسواً موریاک، نویسنده پرآوازه و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1952، و از طرف خانواده پدری، وارث عنوان پرنس ویازمسکی و کنت لواچف است. مادرش رژین دفورژ نیز نویسنده و ناشر است. لئا در فیلمها و تئاترهای بسیاری ایفای نقش کرده است.
کلارا پیشخدمت بیست و هفت ساله، در زندگیاش زخمی پنهان پنهان دارد و با بحران و خلائی عاطفی دست و پنجه نرم میکند. کلارای تنها، عاشق و دلبسته یکی از مشتریهای پیر رستوران میشود که چیز زیادی از زندگیاش نمیداند. اولین مواجهه او با آنری، حسهای تازهای در او ایجاد میکند. با خود میاندیشد که پیرمرد هشتاد ساله هم، تنهاست و در همان نگاه اول مهرش را بر دل مینشاند.
پیشخدمت جوان مدتی با تصور پیرمرد روزها را به شب میرساند؛ شادیها و ترسهای خود را در کنار او میبیند، جراتش را در واگویه مشکلات زندگیاش میسنجد و در نهایت آرزو میکند تا بتواند به او نزدیک شود. کلارای مهربان سرانجام به آرزویش میرسد و دیدار میسر میشود. دیداری که همهچیز را تغییر میدهد. ”