نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب نیلوفر و مرداب، تیچ نات هان، در متن آن حکمتی که رنچ و گنج یا گل و گل، را لازم و ملزوم یکدیگر می داند، راه هایی را برای دمساز شدن با رنج بدون مقهور شدن به وسیله آن معرفی می کند.
او در این کتاب با شفافیت و احساس طربی که اکنون دیگر مهر و امضای اوست، در مقام آموزگاری که هنر شادکامی را آموزش می دهد به ما کمک می کند تا شگفتی هایی را که هم در درون و هم در اطراف ماست بازشناسیم و از آنها اثر بپذیریم، همان شگفتی هایی که در گذر ایام آنها را بدیهی انگاشته و نسبت به آنها بی توجه شده ایم. در همین مسیر او با ما از درنگ کردن، تنفس ذهن آگاهانه و تمرکز عمیق سخن می گوید و از این می گوید که چگونه این اعمال می توانند نیروی ذهن آگاهی را در بطن زندگی هر روزی خلق یا بیدار کنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ سرهنگ سباستیانو پروکولو وارث حدودی نیمی از ارثیه دایی اش می شود که در حقیقت یک جنگل قدیمی و پیر است ولی هم این جنگل و هم خود سرهنگ عناصر سحرآمیز زیادی را همراه خویشتن دارد . در حقیقت در هر یک از درخت های جنگل یک جن لانه دارد که در طول داستان و در اثر معامله ای تا حدودی تحت اختیار سرهنگ در می آیند . بادی به نام ماتئو هست که گوش به فرمان سرهنگ است و ....
داستانی درباره ی رابطه ی «انسان»، «جن» و عناصر طبیعت که نویسنده بر بستر یک روایت فانتزی و تخیلی، به این رابطه ها معانی اسطوره ای می بخشد. روایتی جذاب در ستایش طبیعت و رازهای نهفته در آن.
«راز جنگل پیر» مرثیه ای درباره ی پایان طبیعت و مرگ انسان نیز هست. ”