فیلنویسنده: ریموند کارور نگاهی اجمالی به کتاب“ راوی داستان مردیاست که بیش از پیش در منگنه زندگی روزمره خود را مستاصل میبیند. او کار می کند تا برای همسر سابقش، دخترش، برادرش و مادر پیرش که در استرالیا زندگی میکند پول بفرستد و همینطور اقساط ماهانه خودش را پرداخت کند. در حالی که مامن و پناهی برای رفع خستگی و دلتنگی های خودش نمییابد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ سرجوخهی مقرراتی در مقابل آن زیبایی آرامشبخش پایش لرزید. او که پشت تیرهپوستان را با شلاق دریده بود، او که شجاعت و طمعکاریاش نسلی نو در کالیفرنیا پدید آورده بود، آن مرد ریشو، آن حامل بیرحم تمدن از زین به پایین لغزید، کلاهخود پولادین از سر برداشت. زیر لب گفت: «ای مریم مقدس،اینجا دشت سرسبز بهشتی است که پروردگارمان وعده داده.» ”