چارلز کنراد

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - بازی کار - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

مردگان زرخریدنویسنده: نیکلای گوگولRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب صوتی مردگان زر‌خرید یا نفوس مرده اثر نیکولای گوگول و ترجمه‌ی فریدون مجلسی است. نیکولای گوگول، نویسنده‌ی بزرگ و یکی از قله‌های ادبیات کلاسیک روسیه، مبدع رئالیسم انتقادی و طنزپرداز چیره‌دست، در روستای بالشیه‌ساروچینتسی در غرب روسیه (اوکراین فعلی) در خانواده‌ای خرده‌مالک به دنیا آمد. او پس از پایان دوران دبیرستان انتظار داشت به آرزوی دیرینه‌اش برسد و شغل دولتی خوبی نصیبش شود؛ اما به کارمندی ساده در یکی از ادارات سنت‌پترزبورگ تبدیل شد. گوگول پس از ناموفق بودن نخستین اثرش ـ منظومه‌ی هانس‌کوشل‌گارتن ـ همه‌ی نسخه‌ها را خرید و نابود کرد. نویسنده‌ی ناامید دوباره دست به قلم شد و داستان‌ شب‌هایی در قصبه‌ی نزدیک دیانکا را نوشت و الکساندر پوشکین تشویقش کرد. سه سال بعد، استادی‌اش را در داستان‌های «یادداشت‌های یک‌ دیوانه»، «دماغ»، «پرتره»، «کالسکه» و «شنل» نشان داد. منتقدان در حین اجرای نمایشنامه‌ی بازرس او را به هجو‌نویسی و توهین به کشور متهم کردند. گوگول، آزرده‌خاطر به رم سفر کرد تا در آرامش، کتاب نفوس مرده را بنویسد. نویسنده در این اثر به زندگی شهروندان درجه‌ی دوم ـ رعایای شبه‌برده ـ روسیه می‌پردازد و سیاست‌های دولتی را به سخره می‌گیرد. آن‌ها به دلیل وجود قوانین سخت‌گیرانه حق مهاجرت به شهر را ندارند و باید روی زمین‌های کشاورزی ملاکان کار کنند. چنین است که چیچیکف، قهرمان طمع‌کار داستان، تلاش می‌کند با استفاده از قوانین موجود، بردگان و رعایایی بخرد. رمان گوگول تصویری دقیق و واضح از آداب و رسوم، عادات و روش‌ زندگی مردم روسیه در قرن نوزدهم به دست می‌دهد. انتشار این رمان در زمان خود جنجال به پا کرد و ملاکان و ارباب‌ها این قصه را توهین به خود قلمداد کردند. ”

حماسه ویچر- جلد دوم- شمشیر سرنوشتنویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستانی در دنیای گرالت ویچر که برخی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این دنیا را معرفی می‌کند. یک کتاب غیرقابل از دست دادن برای طرفداران بازی‌ها و رمان‌ها. گرالت یک ویچر است؛ مردی که قدرت‌های جادویی‌اش با تمرین‌های طولانی و اکسیرهای مرموز تقویت شده و او را به جنگجویی قهار و قاتلی بی‌رحم تبدیل کرده است؛ اما او یک آدمکش معمولی نیست؛ کارش کشتن هیولاهای متنوع و اهریمن‌های خبیثی است که ویرانی به بار می‌آورند و به بی‌گناهان حمله می‌کنند. او در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و به دنبال مأموریت می‌گردد؛ اما به تدریج متوجه می‌شود که بااین‌که برخی از شکارهایش کاملاً بدذات و شریر هستند، بعضی دیگر قربانی گناه، پلیدی یا سادگی شده‌اند. - بخشی از کتاب: آبله‌رو گفت: «حداقل سکه‌هامون سرجاشون موندن، کسی نیست که برای کشتن باسیلیسک بهش پول بدیم. بهتره دیگه برید خونه؛ اما در مورد وسایل و اسب اون افسونگر... خوب نیست که هدر بشن.» قصاب گفت: «آره، مادیان خوبیه و خورجین‌هاش پُرن. بیاین یه نگاهی بندازیم.» - چه‌کار دارید می‌کنید؟ مرد آبله‌رو با لحن تهدیدآمیزی گفت: «خفه شو، کدخدا. مزاحم نشو، وگرنه یه مشت می‌آد تو صورتت.» قصاب تکرار کرد: «مادیان خوبیه.» - از اسب دور شو، عزیز من. قصاب به‌آرامی سمت غریبه‌ای که ناگهان از پشت یک دیوار فروریخته سر درآورده بود برگشت، درست پشت جمعیتی که جلوی ورودی تونل ایستاده بودند. غریبه موهای قهوه‌ای مجعد و پرپشتی داشت، زیر کت کتان گشادش نیم‌تنه‌ای به رنگ قهوه‌ای تیره پوشیده بود، همراه با چکمه‌های بلند مخصوص سواری. مسلح نبود. او با لبخندی تهدیدآمیز تکرار کرد: «از اسب دور شو. اینجا چی داریم؟ یه اسب و خورجینش که متعلق به کس دیگه‌ای هستن؛ اما شما با طمع بهش چشم دوختین و می‌خواین بهش دستبرد بزنید. این کارِ شرافتمندانه‌ایه؟» آبله‌رو آرام دستش را داخل پالتوی خود فروبرد و به قصاب نگاهی انداخت. قصاب رو به جمعیت دست تکان داد، با اشاره‌ی او، دو جوان قوی‌هیکل با موهای کوتاه خارج شدند. هر دو چماق‌های سنگینی به دست داشتند، مثل آن‌هایی که برای بی‌هوش کردن حیوانات در کشتارگاه استفاده می‌شوند. مرد آبله‌رو درحالی‌که دستش را داخل پالتو نگه‌داشته بود، گفت: «تو کی هستی که به ما بگی چی شرافتمندانه‌ست و چی نیست؟» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools