نگاهی اجمالی به کتاب“ ساعت سه بعد از نیمه شب زنگ تلفن در خانه میپیچد."جک "با فریاد همسرش از خواب میپرد و میرود گوشی را برمیدارد.آن سوی خط صدای زنی مست میآید که میخواهد با مردی به نام " باد" صحبت کند.جک با عصبانیت گوشی را میگذارد.این اتفاق یکی دوبار دیگر میافتد.جک و آیریس که حسابی بیخواب شده اند تا خود صبح توی تختخواب از چیزهایی حرف میزنند که تا بحال نگفته بودند و تازگی دارد.در حالی که صبح روز بعد کار و زندگی روزمره دوباره در انتظار آنان است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ این شماره کتاب شنبه گذریست بر روایتهای عاشقانه نویسندهها و هنرمندان که خودشان شبیه قصههایی شنیدنیست. مروری بر نامههای عاشقانه و شعرهای عاشقانه زبان فارسی، چند یادداشت، و همچنین یک گفتوگوی متفاوت به مسئله عشق در این ویژهنامه همراه روایتهاست.
در بخش داستان ماه این شماره دو داستان با دو دیدگاه به روزهای عاشقی خواهید شنید. در پایان، در یادآوا، از بهرام بیضایی، با بخش پایانی صحبتهای شنیدنیاش در شبهای گوته، یاد کردیم.
شنیدن و خواندن آنچه به جغرافیای داستان مربوط است نهفقط لذتی سرگرمکننده، که عمقی بر نگرشهایمان است. ”