از خوب به عالی

کتاب صوتی

کتاب صوتی از خوب به عالی

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده جیم کالینز

نام اصلی: Good To Great

ناشر: نشر نسل نواندیش

سال چاپ: 1396

شابک:

خلاصه:

با خواندن کتاب از خوب به عالی بیشتر باورهای فعلی خود را زیر سوال می‌برید. این کتاب تعاریفی جدید از واژه‌هایی چون مدیر عامل قدرتمند، مدیریت، تصاحب و ادغام سازمان‌ها ارائه می‌دهد.
در کتاب از خوب به عالی می‌فهمیم که متوسط بودن برای موفق بودن کافی نیست بلکه خوب بودن و حرکت به سوی عالی شدن، کلید موفقیت است.
اگر به دنبال مطالعه‌ای علمی و جذاب برای شناخت عواملی هستید که شرکت‌های ابرقدرت امروز شکل داده‌اند، این کتاب را بخوانید.
شاید فکر کنید کتاب ار خوب به عالی نوشت? جیم کالینز یک کتاب مدیریتی و مناسب برای صاحبان کسب‌و‌کار است؛ اما این کتاب راز رسیدن به عالی‌ترین جایگاه انسانی و تفکر خلاق را به شما می‌آموزد. این کتاب به شما یاد می‌دهد در هر موقعیتی که قرار دارید، می‌توانید با وسعت بخشیدن نگرش خود، به جایگاهی والاتر دست یابید.
این کتاب، که براساس تحقیقات دقیق و با قلمی عالی نوشته شده است، بیشتر اصول مدیریتی فعلی را زیر سؤال می‌برد و سبک مدیریتی مقتدرانه، بهره‌گیری از فناوری‌های روز و فعالیت‌هایی چون ادغام و تصاحب شرکت‌ها را به چالش می‌کشد و خواننده را با دنیایی جدید و بدیع از اصول مدیریت آشنا می‌کند و به‌سوی عالی بودن سوق می‌دهد.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار فروغ بهرامی
ادیتور آرش رستمی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 11 ساعت و 18 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

جنون کتابنویسنده: آلیسون هوور بارتلتRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ روایتی نفس‌گیر که در دنیای غریب و ثروتمند کتاب‌های نایاب می‌گذرد: داستان واقعی کتاب‌دزدی بدنام، قربانیانش و مردی که مصمم است او را به دام اندازد. جنون کتاب درباره وسوسه نابکارانه آدمی است که کتاب جمع می‌کند و نویسنده آن وجوه جذابی از دنیای کتاب‌های نایاب، ذهنیت افراد تبهکار و محدودیت‌های کار روزنامه‌نگار برای ثبت وقایع را به ما می‌نمایاند. در خلال این روایت، خاطراتی از کاشفان نسخه‌های خطی و یادداشت‌ها و امضاهایی از نویسندگان بزرگی چون فلوبر و همینگوی و وولف و... می‌آید که شبیه به داستان‌هایی است درباره? جویندگان گنج، با این تفاوت که این داستان‌ها واقعی‌اند. ”

حماسه ویچر- جلد دوم- شمشیر سرنوشتنویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستانی در دنیای گرالت ویچر که برخی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این دنیا را معرفی می‌کند. یک کتاب غیرقابل از دست دادن برای طرفداران بازی‌ها و رمان‌ها. گرالت یک ویچر است؛ مردی که قدرت‌های جادویی‌اش با تمرین‌های طولانی و اکسیرهای مرموز تقویت شده و او را به جنگجویی قهار و قاتلی بی‌رحم تبدیل کرده است؛ اما او یک آدمکش معمولی نیست؛ کارش کشتن هیولاهای متنوع و اهریمن‌های خبیثی است که ویرانی به بار می‌آورند و به بی‌گناهان حمله می‌کنند. او در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و به دنبال مأموریت می‌گردد؛ اما به تدریج متوجه می‌شود که بااین‌که برخی از شکارهایش کاملاً بدذات و شریر هستند، بعضی دیگر قربانی گناه، پلیدی یا سادگی شده‌اند. - بخشی از کتاب: آبله‌رو گفت: «حداقل سکه‌هامون سرجاشون موندن، کسی نیست که برای کشتن باسیلیسک بهش پول بدیم. بهتره دیگه برید خونه؛ اما در مورد وسایل و اسب اون افسونگر... خوب نیست که هدر بشن.» قصاب گفت: «آره، مادیان خوبیه و خورجین‌هاش پُرن. بیاین یه نگاهی بندازیم.» - چه‌کار دارید می‌کنید؟ مرد آبله‌رو با لحن تهدیدآمیزی گفت: «خفه شو، کدخدا. مزاحم نشو، وگرنه یه مشت می‌آد تو صورتت.» قصاب تکرار کرد: «مادیان خوبیه.» - از اسب دور شو، عزیز من. قصاب به‌آرامی سمت غریبه‌ای که ناگهان از پشت یک دیوار فروریخته سر درآورده بود برگشت، درست پشت جمعیتی که جلوی ورودی تونل ایستاده بودند. غریبه موهای قهوه‌ای مجعد و پرپشتی داشت، زیر کت کتان گشادش نیم‌تنه‌ای به رنگ قهوه‌ای تیره پوشیده بود، همراه با چکمه‌های بلند مخصوص سواری. مسلح نبود. او با لبخندی تهدیدآمیز تکرار کرد: «از اسب دور شو. اینجا چی داریم؟ یه اسب و خورجینش که متعلق به کس دیگه‌ای هستن؛ اما شما با طمع بهش چشم دوختین و می‌خواین بهش دستبرد بزنید. این کارِ شرافتمندانه‌ایه؟» آبله‌رو آرام دستش را داخل پالتوی خود فروبرد و به قصاب نگاهی انداخت. قصاب رو به جمعیت دست تکان داد، با اشاره‌ی او، دو جوان قوی‌هیکل با موهای کوتاه خارج شدند. هر دو چماق‌های سنگینی به دست داشتند، مثل آن‌هایی که برای بی‌هوش کردن حیوانات در کشتارگاه استفاده می‌شوند. مرد آبله‌رو درحالی‌که دستش را داخل پالتو نگه‌داشته بود، گفت: «تو کی هستی که به ما بگی چی شرافتمندانه‌ست و چی نیست؟» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools