نگاهی اجمالی به کتاب“ چارلیز واینوود و سیلاس نش، از زمانی که یاد گرفتند راه بروند، بهترین دوست هم بودند. از سن چهاردهسالگی عاشق هم شدند. امااز امروز صبح... کاملاً با یکدیگر غریبه هستند. اولین خاطراتشان، اولین دعوایشان و اولین لحظهای که عاشق یکدیگر شدند... همهچیز را فراموش کردهاند. چارلیز و سیلاس باید باهم پرده از اتفاقی که برایشان افتاده است بردارند و دلیلش را بفهمند؛ اما هرچه بیشتر پیش میروند و بیشتر در مورد خوشان میفهمند... بیشتر برایشان این سؤال پیش میآید که چرا از همان ابتدا، رابطهشان را باهم شروع کردند؟ چارلی هرکاری میکند تا فراموش کند و سیلاس هرکاری میکند تا بهیاد آورد... ”

سقوطنویسنده: آلبر کامو
نگاهی اجمالی به کتاب“ سقوط رمانی است فلسفی که از زبان ژان باتیست کلمانس( یحیای تعمیددهندهی نداکننده) که وکیل بوده و اینک خود را "قاضی توبهکار" میخواند روایت میشود. او داستان زندگیاش را برای غریبهای اعتراف میکند.
ژان باتیست کلمانس در رستورانی با غریبه ای که در اصل خواننده کتاب است آشنا میشود و داستان زندگیاش را برای او بازگو میکند. ”