ذهن دیگران را بخوانید

کتاب صوتی

کتاب صوتی ذهن دیگران را بخوانید

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان آزاده مبشر

نام اصلی: Read the minds of others

ناشر: نشر آریاگهر

سال چاپ: 1399

شابک:

خلاصه:

آیا تا به حال این آرزو را داشته‌اید که قادر به خواندن ذهن دیگران بودید و می‌دانستید که چه در سر دارند؟ هم اکنون با استفاده از سیستمی پیشرفته و طبق اصول روانشناسی به راحتی به آرزوی خود دست پیدا می‌کنید! دکتر دیوید جی. لیبرمن در کتاب ذهن دیگران را بخوانید (You Can Read Anyone) برنامه‌ای کامل به شما ارائه می‌دهد که می‌توانید به راحتی از آن استفاده و ذهن‌خوانی کنید.

لازم به ذکر است که کتاب ذهن دیگران را بخوانید اطلاعاتی درباره‌ی زبان بدن به شما نمی‌دهد. این کتاب به شما نخواهد گفت چگونه فردی را بر اساس این که به چه شکل دست‌هایش را جمع کرده یا بندکفش‌هایش را بسته است قضاوت کنید. بلکه این کتاب به شما یاد می‌دهد که چگونه متوجه شوید که هر فردی در موقعیت‌های متفاوت زندگی چه فکرها و احساساتی در سر دارد. برای مثال، می‌توانید دقیقاً بفهمید که آیا یک فروشنده، آدم بی‌‌شیله‌ پیله‌ای است یا شخصی که می‌خواهید با او دوست یا وارد معامله شوید، آدم قابل اعتمادی است یا نه.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار آرش رستمی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 5 ساعت و 44 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستان #10 "گلوی پولادی" - نویسنده میخائیل_بولگاکف با صدای آرش رستمی ”

در خلوت خوابنویسنده: فتانه حاج سیدجوادیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستان کوتاه «در خلوت خواب» نوشته ی «فتانه حاج سیدجوادی» است. این مجموعه هشت داستان را با عنوان های «رنگ تعلق»، «شیشه»، «در خلوت خواب»، «لالا»، «سمفونی حماقت»، «خرگوش»، «پوچ»، و «عرض زندگی» دربرمی گیرد. در بخشی از داستان «شیشه» می خوانیم: «من آدمی هستم که همیشه دیر رسیده ام. هنوز هم دیر می رسم. در این دیر رسیدن ها هرگز خود مقصر نبوده ام بلکه مانند برگی که روی آب افتاده باشد، در طی مسیر، مرتب و ناخواسته به این شاخ و آن خس و خاشاک گیر کرده ام و دیر رسیده ام. من دیر رسیدم و در نتیجه با وجود آن که در شرق، سرزمینی که در آن قدم نوزاد پسر همیشه مبارک است متولد شده بودم، مرا نمی خواستند. زیرا من آخرین فرزند یک خانواده ی پراولاد بودم و ناخواسته متولد شده بودم. پدر و مادرم با داشتن داماد و عروس از تولد من که ناگهان چون مهمان ناخوانده ای از راه رسیده بودم، مکدر بودند. من از این جهت با پسرعمویم تفاوت بسیار داشتم. او نخستین و تنها پسر خانواده ی خود بود که با نذر و نیاز فراوان و ناز و ادای بسیار متولد شده بود.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools