نگاهی اجمالی به کتاب“ زندگیهای بسیاری دستخوش تغییراتی بزرگ شدهاند تا برای شما الهامبخش باشند. لوئیز ال هی در کتاب صوتی اعجاز زندگی به سراغ مردان و زنانی در سراسر جهان رفته است که در زندگی خود معجزه را بهچشم دیدهاند و آن را تجربه کردهاند. او روایتهای این افراد را از رویارویی با چیزی که جز معجزه نمیتوان نامی روی آن گذاشت، برای شما در این کتاب بازگو میکند تا به شما نشان بدهد که معجزه فقط برای کتابهای آسمانی و قصههای تخیلی نیست.
«تندرستی و عناوین مربوط به آن»، «زندگی روزانه» و «احساسات و رفتار» عناوین سه بخش کلی کتاب صوتی اعجاز زندگی هستند که هریک فصلهای مجزایی را در برمیگیرند. در هر فصل ماجراهایی واقعی و شگفتآور را که برای افراد معمولی اتفاق افتاده است، میشنویم و از خلال شنیدن این روایتهاست که رفتهرفته به قدرت معجزه در زندگی ایمان میآوریم. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان آناکارنینا نوشتهی لییو تولستوی، نویسندهی روس است و سروش حبیبی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب برای اولین بار در سال 1878 به چاپ رسید و خود تولستوی آن را اولین کتاب واقعی خود میدانست. آناکارنینا رمان پیچیدهای است که بیش از دوازده شخصیت اصلی دارد. موضوع رمان در مورد خیانت، ایمان، خانواده، جامعهی اشرافی روسیه، ازدواج، آرزو و زندگی روستایی است. داستان در مورد رابطهی خارج از ازدواج آنا با افسری جوان به نام ورونسکی است. این رابطه رسوایی زیادی برای هر دو به همراه میآورد و بیشتر موجب فروپاشی روابط و زندگی آنا میشود. یکی از اصلیترین مضامین رمان این است که: «هیچکس نمیتواند شادی خود را بر روی درد و رنج شخص دیگر بنا نهد.» به گفتهی بسیاری، شخصیت لوین در رمان درست مانند شخصیت اصلی تولستوی است. انگار که نویسنده عقاید خود را از زبان این شخصیت به مخاطب عرضه میکند. از طرفی نام تولستوی لییو است و نام خانوادگی روسی لوین هممعنا با لییو است. لوین از کیتی به همان روشی خواستگاری میکند که تولستوی از سوفیا (همسرش) خواستگاری کرده است. هماکنون تولستوی را به عنوان نویسندهای مشهور میشناسند؛ اما او در دوران خود یک مبدع بزرگ در زمینهی نویسندگی بود. استفاده از مونولوگ درونی امروز شاید امری عادی باشد؛ اما خود تولستوی برای اولین بار در رمان آناکارنینا از آن استفاده کرد. روشی که باعث میشود شخصیتها بدون واسطه در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنند. نویسندههای پیشین مانند شکسپیر در نمایشنامهها از این روش استفاده میکردند؛ اما هیچگاه در رمانها از آن استفاده نشده بود. مونولوگ درونی باعث همدلی زیاد مخاطب با شخصیت میشود و باعث میشود از نزدیک انگیزههای شخص را درک کنیم. ”