نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب کاش کنارم بودی رمان پرفروش و معروف رنه کارلینو، داستان واقعی و تکان دهندهای است که نشان میدهد چگونه یک اتفاق ساده، بزرگترین عاشقانه را به وجود میآورد.
کاش کنارم بودی که جزو 10 رمان برتر گودریدز 2017 و بهترین رمان عاشقانهی آگوست 2016 محسوب میشود، روزگار زنی در دهه 30 زندگی «شارلوت» را روایت میکند که زندگیاش را با سرگردانی و بیهدفی گذرانده است. او حالا و در چنین موقعیتی در جستجوی جرقه و یا شاید الهامی است که به انگیزه و هدفی تازه دست یابد.
شارلوت روابط بد زیادی را تجربه نموده، شغلهای بدی داشته و حالا هم که در کافهای در لسآنجلس کار میکند، آن را دوست ندارد؛ از انعام مشتریها رضایت ندارد و از لباس کاری زشتش هم خیلی خوشش نمیآید. ملاقات غافلگیر کنندهی او با نقاشی مرموز، جوان و خوشتیپ به اسم «آدام»، اوضاعش را دگرگون میکند.
او ناگهان به شادی وصف ناپذیری دست مییابد و چنان غرق در این دیدار ناگهانی میشود که میفهمد تا مدتها نمیتواند از فکر آدام بیخیال شود. صبح روز بعد وقتی شارلوت با تعجب به آدام فکر میکند، با خود میگوید بخت بدی که همواره در مقابل مردان دیگر داشته، فقط به خاطر قضاوتهای منفی خودش بوده است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ امیل زولا (1840- 1902) نویسندهی نامدار فرانسه در داستان بلند برای یک شب عشق زندگی مردی منزوی و راندهشده را روایت میکند که دچار عشقی بعید میشود. دختری از طبقهی رفاهزده که خلقی غریب دارد و ظاهراً دستنیافتنی است و رابطهای نابهنجار با خانهزادشان دارد. زولا از امیال و گرایشهای پیچیدهی آدمی تصویری مهیج و تأملبرانگیز نشان میدهد. ارباب و بندهای که هر کدام از نقششان لذتی وافر میبرند. - دربارهی نویسندهی کتاب برای یک شب عشق: امیل زولا نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی قرن نوزدهم و بنیانگذار مکتب ناتورالیسم است. شهرت ادبی او بیشتر مدیون بیست جلد رمان بههمپیوستهی روگن ماکار است که جامعهی فرانسوی را در دوران امپراطوری دوم فرانسه (1852-1870) وصف میکند. برخی از رمانهای مهم این مجموعه عبارتاند از: ژرمینال، آسوموار، زمین، پول. - بخشی از کتاب: ژولین در ظلمتی که ناگاه سراسر اتاق را گرفت، صدای بستهشدن در و دور شدن خشخش لباس ابریشمی ترز را در امتداد راهرو شنید. در انتهای شاهنشین، روی زمین نشست، هنوز جرئت نمیکرد از آنجا بیرون بیاید. ژرفای شب پردهای جلوی چشمهایش میکشید؛ اما کنار خود وجود آن پای برهنه را که گویی تمام اتاق از حضورش سر شده بود، حس میکرد. ”