نگاهی اجمالی به کتاب“ "تنسی ویلیامز" در این داستان دوره بلوغ و تاثیر آن در ادامه زندگی را دستمایه قرار داده است.داستان از نگاه مردی روایت میشود که تیزبینانه و دقیق به مرور رابطه با خواهر بزرگترش در دوران نوجوانی میپردازد.او عبور از دوران نوجوانی و بلوغ را توام با از دست رفتن خوشیهای شوق برانگیز و ایجاد فاصله ای بین خود و خواهرش میبیند که روز به روز عمیقتر میشود.بخصوص آنگاه که به توصیه مادر و مادربزرگشان قرار میشود خواهرش خود را برای قدم گذاشتن به دنیای بزرگترها و ازدواج آماده کند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ معرفی کتاب خاطرات پس از مرگ براس کوباس
ژواکیم ماریا ماشادو د آسیس (1908- 1839)، نویسنده برجسته برزیلی است.
«خاطرات پس از مرگ براس کوباس» اینگونه آغاز میشود: «من نویسندهای فقید هستم اما نه به معنای آدمی که چیزی نوشته و حالا مرده بلکه به معنای آدمی که مرده و حالا دارد مینویسد».
د آسیس، در ابتدا تصمیم میگیرد براس کوباس ماجرای خود را از مرگ خویش آغاز کند و از آخر به اول روایت کند.
ماشادو د آسیس با این تمهید هشیارانه و بیمانند راوی این زندگینامه را آزاد میگذارد تا فارغ از دغدغههای آدمی زنده، زندگی خود را روایت کند و روایت این زندگی فرصتی میشود تا نویسنده تیزبین و متفکر با زبانی آمیخته به طنزی شکاکانه زیر و بم وجود آدمی، عواطف و هیجانات، بلندپروازیها و شکستها و پیروزیهای او را از کودکی تا دم مرگ پیش روی ما بگذارد و پرسشهایی ناگزیر را در ذهنمان بیدار کند.
د آسیس با گذشتن از رومانتیسم و ناتورالیسم، راهی خاص برگزید و این راهی است که در ادبیات جهان به نام خود او شناخته شده؛ هرچند تاثیر نویسندگانی چون لارنس استرن و زاویر دْ مستر بر آن انکارناپذیر است. برخی منتقدان سبک او را رئالیسم روانکاوانه نام نهادهاند. داستانهای ماشادو روایتی است طنزآمیز، آکنده از تمسخر، شکاکانه و در عین حال با این تعمد که ماهیت داستانی روایت را به خواننده گوشزد کند.
دنیای ماشادو سرشار از ابهام و عدم قطعیت است.
در «خاطرات پس از مرگ براس کوباس»، راوی مرده است و فارغ از داوری زندگان و از جایگاهی فراتر از ایشان زندگی خود را روایت میکند. ”