نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان از زبان یک کاراگاه خصوصی روایت میشود.او توسط مردی بهنام "دراوک" استخدام میشود تا درباره روابط پنهانی دختر او تحقیقات کند.کاراگاه در یک روز بارانی و در تعقیب دختر جوان وارد خانهای میشود که دقایقی پیش از ورود او قتلی در آنجا اتفاق افتادهاست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زن با لحن محزونی گفت: «عجیب است، نه؟ دور و بر ما همه چیز دارد میرود روی هوا، ولی هنوز بعضیها نگران یک قفل شکستهاند، بعضیها هم اینقدر وظیفهشناساند که میآیند برای تعمیر… ولی شاید درستش همین باشد، همین سر و کله زدن با خردهریزها، همین وظیفهشناسی و درستکاری که ما داریم، حالا که دنیا دارد سر و تهش هم میآید، عقلمان را سر جایش نگه داشته.» ”