نگاهی اجمالی به کتاب“ سرجوخهی مقرراتی در مقابل آن زیبایی آرامشبخش پایش لرزید. او که پشت تیرهپوستان را با شلاق دریده بود، او که شجاعت و طمعکاریاش نسلی نو در کالیفرنیا پدید آورده بود، آن مرد ریشو، آن حامل بیرحم تمدن از زین به پایین لغزید، کلاهخود پولادین از سر برداشت. زیر لب گفت: «ای مریم مقدس،اینجا دشت سرسبز بهشتی است که پروردگارمان وعده داده.» ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب دو ولگرد مجموعهای از 4 داستان مستقل است که هر کدام از آنها نمایی کامل و رهاییبخش از شهر و تجریبات انسان را به تصور میکشند.مثل "دو ولگرد" داستان دو رفیق ولگرد و زنباره است که یکی از آنها با پیشخدمت یکی از خانههای اعیانی شهر آشنا شده و اکنون این دو نقشهای پیریزی کردهاند برای سرکیسه کردن آن دختر. ”