بازار گورخر خال خالی

کتاب صوتی

کتاب صوتی بازار گورخر خال خالی
اثری از
برگردان آریا نوری

نام اصلی:

ناشر: نشر البرز

سال چاپ: 1399

شابک:

دسته بندی: رمان/ اجتماعی

خلاصه:

ماجراهای رمان بازار گورخر خال‌خالی در شهر کوچکی واقع در فرانسه اتفاق می‌افتند. آدم‌های عجیب‌وغریب، در یک مغازه‌ی عجیب‌وغریب که چیزهای عجیب‌وغریب می‌فروشد با یکدیگر آشنا می‌شوند و باعث به وجود آمدن اتفاقات عجیب‌وغریب می‌شوند. نام این فروشگاه «بازار گورخر خال‌خالی» است و صاحب آن پسری‌ست به‌نام بازیل. بازیل با تأثیر از علاقه‌ی پدرش به موتورسیکلت، در نوجوانی توانست یک ربات عنکبوتی اختراع کند و آن را به قیمت خوبی بفروشد. او بعدتر در جوانی تصمیم گرفت مغازه‌ای راه بیندازد و وسایلی را که می‌سازد در آنجا به فروش برساند. کتاب صوتی بازار گورخر خال‌خالی را از زبان بازیل چهل‌ساله می‌شنویم که داستان زندگی خودش را از کودکی برایمان روایت می‌کند.

هنرمندان:

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی دجله به حال تو ناله کند دجله به حال تو ناله کند

امیلی ین ملفتو

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی تدفین مادربزرگ تدفین مادربزرگ

گابریل گارسیا مارکز

کتاب صوتی گرگ بیابان گرگ بیابان

هرمان هسه

کتاب صوتی دزیره دزیره

آن ماری سلینکو

تازه‌های ماه‌آوا

نگاهی اجمالی به کتاب

“ این شماره کتاب شنبه گذری‌ست بر روایت‌های عاشقانه نویسنده‌ها و هنرمندان که خودشان شبیه قصه‌هایی شنیدنی‌ست. مروری بر نامه‌های عاشقانه و شعرهای عاشقانه زبان فارسی، چند یادداشت، و همچنین یک گفت‌و‌گوی متفاوت به مسئله عشق در این ویژه‌نامه همراه روایت‌هاست. در بخش داستان ماه این شماره دو داستان با دو دیدگاه به روزهای عاشقی خواهید شنید‌‌. در پایان، در یادآوا، از بهرام بیضایی، با بخش پایانی صحبت‌های شنیدنی‌اش در شب‌های گوته، یاد کردیم. شنیدن و خواندن آنچه به جغرافیای داستان مربوط است نه‌فقط لذتی سرگرم‌کننده، که عمقی بر نگرش‌هایمان است. ”

خنده در تاریکینویسنده: ولادیمیر ناباکوفRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب خنده در تاریکی، رمانی نوشته ی ولادیمیر ناباکوف است که اولین بار در سال 1932 به چاپ رسید. آلبرت آلبینوس، مردی مورد احترام و متأهل، و منتقد آثار هنری است که در برلین زندگی می کند. او شیفته ی دختری هفده ساله به نام مارگو می شود که در سینما او را ملاقات می کند. آلبینوس با مارگو رابطه ای مخفیانه شکل می دهد اما همسر آلبینوس، الیزابت، وقتی مارگو نامه ای را به خانه ی آن ها می فرستد، از رابطه ی این دو آگاه می شود. نتیجه ی این اتفاق، جدایی الیزابت از آلبرت است اما آلبرت به جای فاصله گرفتن از مارگوی دردسرساز، بیشتر به او علاقه پیدا می کند. رابطه ی آن ها ادامه می یابد اما مارگو نقشه هایی در سر دارد. او می خواهد ستاره ی سینما شود و وقتی آلبینوس، او را به تهیه کننده ی فیلم های سینمایی، اکسل رکس، معرفی می کند، مارگو فرصتی را به دست می آورد که انتظارش را می کشید. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools