خاطرات خون آشام- خشم

کتاب صوتی

کتاب صوتی خاطرات خون آشام- خشم

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان آرزو احمی

نام اصلی:

ناشر: نشر ویدا

سال چاپ: 1390

شابک:

دسته بندی: تخیلی

خلاصه:

النا، استفن و دیمون سه شخصیت اصلی رمان خشم، سومین رمان مجموعه‌ی خاطرات خون‌آشام هستند. حضور یک شخصیت جدید در این قسمت سبب بروز اتفاقات هیجان‌انگیزی می‌شود. او کسی نیست جز کاترین، معشوق سابق استفن. در این قسمت النا به چیزی که همواره از آن می‌ترسید دچار می‌شود و ماجراهایی که میان او و کاترین رخ می‌دهد، پایانی تلخ و خون‌بار برای این قسمت رقم می‌زند. دشمنی دو برادر به اوج خود رسیده است اما استفن متوجه می‌شود دیمون تنها دشمن او نیست...

طرفداران سریال محبوب خاطرات خون‌آشام، این کتاب را مملو از همان نوع تعلیق‌های دلخراش و عاشقانه‌های خشنی که در سریال وجود دارد خواهند یافت. ممکن است در نگاه اول این اثر شبیه یک رمان عاشقانه‌ی معمولی نوجوانان به نظر برسد. اما فلاش‌بک‌های استفن به قرن چهاردهم میلادی و همچنین شخصیت‌پردازی‌های قدرتمند داستان، کتاب را از یک اثر کلیشه‌ای خارج می‌کند.
«خشم» قسمت سوم مجموعه رمان خاطرات خون‌آشام است که برای نخستین بار در سال 1991 منتشر شد. «بیداری»، «کشمکش»، «تجدید دیدار در تاریکی» دیگر قسمت‌های این مجموعه هستند.

بشنوید:

هنرمندان:

مدت زمان اثر: 7 ساعت و 52 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

بزرگترین رازنویسنده: راندا برنRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ نویسنده محبوب پرفروش راندا برن با انتشار کتاب راز در سال 2006 پدیده‌ای جهانی را راه‌اندازی کرد. این اثر تغییر دهنده زندگی به خوانندگان کمک کرد قدرت‌های بلااستفاده موجود در آن را درک کنند. اما سفر راندا برن دور از دسترس نبود زیرا چیزی در درون او، او را ترغیب می‌کرد که به دنبال خرد بیشتر باشد. او چهارده سال را صرف جستجو کرد تا اینکه حقیقت جهانی موجود در این صفحات را کشف کرد. ”

چراغ‌هایی که روشن نشدندنویسنده: شروود اندرسونRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستان در اوایل قرن بیستم در یکی از شهرهای کوچک آمریکا می‌گذرد.مری هجده ساله است که با پدرش زندگی می‌کند . پدر پزشک معتبری است. مری اخیرا خبردار شده است که پدرش نارسایی قلبی وخیمی دارد.مادرش هم سال هاست که آنها را ترک کرده‌است.عصر یک روز یکشنبه مری از خانه بیرون می‌زند.از خیابان های شهربی اعتنا به پسران جوانی که درخواست دوستی با او را دارند می‌گذرد و در مزارع حومه ی شهر به تماشای غروب خورشید می‌نشیند.شب هنگام وقتی به خانه بازمی‌گردد با خبر مرگ پدر خود روبرو می‌شود و درمی یابد که باید از این پس خود را برای زندگی تازه‌ای آماده کند که چندان راحت نیست. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools