نگاهی اجمالی به کتاب“ امبر در بیمارستان از خواب بیدار می شود. نمی تواند تکان بخورد. نمی تواندحرف بزند. نمی تواند چشم هایش را باز کند. او می تواند صدای هر کسی را در اطرافش بشنود؛ اما آنها از این موضوع کاملا بی خبرند. امبر به یاد نمی آورد که چه اتفاقی رخ داده؛ اما بر این شک است که این قضایا با شوهرش ارتباط دارد. با نوسانی که میان اتفاقات کنونی، وقایع یک هفته قبل از تصادف و خاطراتی مربوط به بیست سال پیش و دوران کودکی او صورت می گیرد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ مجموعه حاضر شامل چهار داستان بوده و بیانگر دلبستگی و اعتقاد وولف به ضمیر ناخودآگاه و یا به تعبیری جریان سیال ذهن است.تخیل در این داستان حضوری پررنگ دارد ، تخیلی که به وضوح برای وولف نقش اساسی داشته است. ”