نگاهی اجمالی به کتاب“ لئو و تونی ناچارند ماشین کروکی مورد علاقهشان را بفروشند.لئو ورشکست شده و وکیلش معتقد است چنانچه دادگاه از وجود ماشین باخبرشودحتما آن را به نفع طلبکاران مصادره خواهد کرد.لئو برای اینکه پول بیشتری از فروش ماشین دستشان را بگیرد، همسرش تونی را نزد دلال اتومبیل میفرستد . به محض رفتن تونی، کشمکش درونی و مرگ آور لئو را در چنگ خود میگیرد و دقایق انتظار را برای او خفقان آور میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان کمی قبل از خوشبختی، رمانی بسیار خواندنی درباره ی مسائل معمولی و پیش پا افتاده ای است که همه ی ما[حتی اگر به این موضوع اقرار نکنیم]به آن ها علاقه مند هستیم. این رمان به عزیزترین و باارزش ترین دارایی های انسان می پردازد
مهربانی، دوستی، عشق و فرزندان. کتاب، داستان مادری تنها و مجرد به نام ژولی را روایت می کند که به همراه پسرش، لولو، زندگی می کند و صندوق دار یک سوپرمارکت است. در زندگی پراسترس ژولی، پسرش تنها نقطه ی امید اوست و به نوری می ماند که تمام تاریکی های ناشی از فشار کار و زندگی را از بین می برد. اما روزی، یکی از مشتری ها[مردی پولدار و به تازگی مجرد شده]شیفته ی ژولی می شود و ماجرای این رابطه ی پرفراز و نشیب، داستان رمان را جلو می برد. رمان کمی قبل از خوشبختی، سرودی امیدبخش است درباره ی این که انسان همیشه مسیری برای ادامه دادن خواهد یافت؛ درباره ی این که زندگی از مرگ قوی تر است و خوشبختی، هنوز در جایی منتظر ماست. ”