چه قدر خوبیم ما

کتاب صوتی

کتاب صوتی چه قدر خوبیم ما

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر مروارید

سال چاپ: 1394

شابک:

978-622-7064-17-9

دسته بندی: اجتماعی/ کمدی

خلاصه:

ما مردم عین دسته‌ی گلیم، لااقل بخش اول این عبارت دوقسمتی را مطمئنم. رفتار ما، واکنش‌های ما، اطوار ما، برخوردهای ما... یکی از یکی بهتر.ما مردمانی زیبا جادار مطمئن هستیم که اعتمادبه‌نفسمان یکجاهایی از آسمان را انشقاق داده است. حالا من در این کتاب سعی کرده‌ام به زبانی که به هیچ جای کس مان برنخورد، رفتارهای اجتماعی و فراگیرمان را که تبعاتش صاف می‌رود تو... توی چشم خودمان مرور کنیم. اگر از دسته‌گل بودن خود، اطرافیان، فامیل، دوست، راننده‌ی خطی دور میدان یا سوپرمارکت محله‌تان به تنگ آمده‌اید این کتاب را بخوانید...

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار فروغ بهرامی
انتخاب موسیقی فروغ بهرامی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: آذر ماه 1399

مدت زمان اثر: 3 ساعت و 13 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی شیر سیاه شیر سیاه

الیف شافاک

کتاب صوتی برای فرداها متشکرم برای فرداها متشکرم

والری تریرولیر

کتاب صوتی آدم کجا بودی؟ آدم کجا بودی؟

هاینریش بل

کتاب صوتی راز بین دو نفر راز بین دو نفر

کارن ام.مک‌منس

تازه‌های ماه‌آوا

ژان کریستف- جلد اولنویسنده: رومن رولانRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ ژان کریستف حقیقتاً یک رمان موزیکال است. رمانی که گام ها و اصوات موسیقی را لابه لای سطورش پنهان ساخته و هنگامی که سطر های آن خوانده می شود گویی همه چیز در فضایی مه آلود فرو می رود و تنها موسیقی به گوش می رسد. رولان در این کتاب با زبان موسیقی سخن می گوید و گاه که کلامش از سخن گفتن باز می ایستد تنها می نوازد و نت ها و اصوات موسیقی را در قالب کلمه ها و واژگان درمی آورد. موسیقی ای که گاه آدمی را به شور و هیجان وامی دارد و گاه متاثر می سازد. ژان کریستف موسیقیدان آلمانی است که پس از درگیری با پلیس مجبور به ترک کشور شده و به فرانسه مهاجرت می کند. ژان که طی دوران بلوغ فکری اش دست خوش تحولاتی فراوان بوده و تا حدودی دارای روحی چند شخصیتی است، شخصیت اصلی و با دوامش به آرامی شکل می گیرد و به یک ثبات معقول و منطقی می رسد. زندگی ژان کریستف کرافت تا حد زیادی به زندگی و اندیشه های بتهوون، موتسارت و واگنر شبیه است اما از آنچه معلوم است ژان بیشتر به خالق خود مانند است تا به فردی دیگر. موسیقی در ژان نیاز شدیدی به دوست داشتن برمی انگیزد و کسی که خوب دوست می دارد، دیگر کم و بیش نمی شناسد. خود را به تمامی در راه همه کسانی که دوست می دارد ایثار می کند. این عشق افلاطونی نصیب کسی نمی شود جز روح الیویه فرانسوی که روانش چون پناهگاهی است نرم و اطمینان بخش تا ژان سراسر هستی خود را به او بسپرد. ژان در دوستی با الیویه جهان را از منظرگاه دوست می نگرد و هستی را با حواس دوست در آغوش می کشد غافل از آن که طبیعت بی رحم در جدا کردن دو قلب که به یکدیگر عشق ورزیده اند هرگز عشق را در یک زمان از هر دو قلب برنمی کند بلکه چنان می کند که یکی از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ایستد تا همیشه آن یک که بیشتر دوست دارد فدا شود و این ژان است که هرگز نمی تواند در دوست داشتن لحظه ای به خود مجال سستی و اهمال راه دهد. رومن رولان (1944 – 1866) کارشناس موسیقی و نویسنده، او آثار بسیاری درباره موسیقی دارد. درباره هندل و بتهوون آثاری مستقل پرداخت و شاهکارش ژان کریستف که طی سال های 1904 تا 1912 نگارش آن به طول انجامید، درباره یک موسیقی دان است.وی در 1901 ریاست بخش موسیقی مدرسه عالی مطالعات اجتماعی پاریس را به عهده گرفت. او نخست در دانشسرای عالی و از 1903 در سوربون سخنرانی های آموزشی درباره موسیقی انجام داد.از 1913 از کار کناره گرفت و در سوئیس ساکن شد، در 1938 به فرانسه برگشت تا از جنگ دوری نکرده باشد، اما به اسارت درآمد و در یک اردوگاه آلمانی زندانی شد و تنها وقتی دچار بیماری مهلکی شد آزادش کردند اما پیش از خاتمه جنگ در 1944 درگذشت. ”

خاکسترنویسنده: گراتزیا دلدداRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ روزالیا دختر نوجوان پانزده‌ساله‌ای است که به همراه پدر و برادرانش در خانه‌‌ای در حومه‌ی شهر ساردین زندگی می‌کند. او با پسر ثروتمندی به‌نام آنانیا آشنا می‌شود که رویای رسیدن به گنج‌های پنهان نوراگه، شهری باستانی در ایتالیا، را در سر دارد و سهام‌دار مزارعی در همان حوالی است. روزالیا و آنانیا به یکدیگر دل می‌بندند اما در این میان یک راز نهفته و ناگفته وجود دارد: آنانیا متأهل است و این را از روزالیا پوشیده نگه داشته. طولی نمی‌کشد که حقیقت برای او روشن می‌شود اما آن‌ها تصمیم می‌گیرند مخفیانه به رابطه‌ی خود ادامه دهند و ثمره‌ی این عشق ممنوع پنهانی برایشان یک فرزند است. فرزندی که بعدها روزالیا به‌خاطر تنگ‌دستی او را ترک می‌کند. او با پدرش بزرگ می‌شود و تلاش می‌کند به‌رغم نامشروع بودن، مشروعیت اجتماعی قابل قبولی برای خود دست‌وپا کند. اما بزرگ‌ترین دغدغه‌ی او این است که مادرش را پیدا کند. آیا او موفق خواهد شد این دیدار را محقق کند؟ ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools