نگاهی اجمالی به کتاب“ اخبار همه جا است. ما نمی توانیم این مطالب را مرتبا بررسی کنیم ، اما این مسئله چه چیزی را به ذهنمان می رساند؟ به ما هرگز آموخته نمی شود که چگونه از تورنت خبری که هر روز با آن روبرو می شویم ، استفاده کنیم ، آلن دوباتن نوسینده کتاب اخبار می گوید که این تأثیر زیادی بر حس ما دارد که چگونه زندگی خودمان را رهبری کنیم. آلن دوباتن در کتاب خیره کننده خود ، که بیست و پنج خبر باستانی را شامل می شود از جمله سقوط هواپیما ، قتل ، مصاحبه مشهور و رسوایی سیاسی آنها را به تجزیه و تحلیل های غیرمعمول شدید با هدف کمک به ما در هدایت اخباری که روزانه منتشر می شود بیان کرده است. او سوالاتی را مطرح می کند که چرا داستان های فاجعه بار غالبا اینقدر پرطرفدار می شوند؟ چه چیزی زندگی عاشقانه افراد مشهور را بسیار جالب می کند؟ چرا ما از تماشای بی اعتنایی سیاستمداران لذت می بریم؟ چرا اغتشاشات در سرزمین های دور دست اغلب خسته کننده است؟ و...
او این مسائل را مطرح می کند تا پاسخی به این سوالات بیابد که «ما از خبر چه می خواهیم؟» و «خبر چه سودی به حال ما دارد؟» بعد از خواندن این کتاب، به هیچ وجه نگاه ما به اخبار هنرمندان، رسوایی های سیاسی، اخبار پیچیده ی اقتصادی، شرایط جوی و تصادفات نگاه سابق نخواهد بود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ اغلب ما تصور میکنیم که آنچه رفتار و زندگی ما را اداره میکند تصمیمگیریهای ماست. فکر میکنیم که ما برای روز و هفته و عمرمان آزادانه تصمیم میگیریم و این تصمیمات را اجرا میکنیم. چنین تصوری به این دلیل است که از وجود قدرتهای مافوقی بهنام “پیشفرضها” غافلیم.
پیشفرض، تصوری است که در پسزمینه ذهن ما جای گرفته و همواره ما را به نوع خاصی از رفتار وامیدارد. پیشفرضها اربابهایی هستند که در درون ما زندگی میکنند و فرمانشان همواره حلقهای بر گوش ماست. با این حال حضور آنها برای ما چنان بدیهی است که کمتر به آن توجه میکنیم.
مثلا پیشفرض بعضی از ما این است که “دنیا جای کار کردن است” لذا باید از صبح تا شب بیوقفه کار کرد و کمتر استراحتی داشت”. پیشفرض بعضی دیگر این است که: “من مسؤول رفع مشکلات همه افراد خانوادهام هستم. هر مسالهای که روی بدهد منم که باید حلش کنم”. پیشفرض بعضی این است که: “من باید ایدهآل و بینقص باشم و سرزدن هر خطایی از من، گناهی نابخشودنی است”. برخی دیگر هم فرض میکنند که این دیگرانند که باید درباره بدی و خوبی رفتار آنان رأی بدهند، یا ارزش آنها را تعیین کنند…
بیگانه درون”، نوری به تاریکخانه این اربابهای خاموش میاندازد و چهره واقعی آنها را به ما نشان میدهد. ”