نگاهی اجمالی به کتاب“ تصور کنید میتوانستید درخواستها و دعوتها را با اطمینان و وقار رد کنید. تصور کنید با همه احترام دست رد به سینه کسی بزنید که از شما کمک خواسته است.
بسیاری از ما در مقاطع مختلف، حتی در شلوغترین و گرفتارترین اوقاتمان، عادت به «نه گفتن» نداریم و به افراد مختلف، چه رئیس یا همکار و چه دوستان و بستگان، فوری «بله» یا «چشم» میگوییم و با همین کلمه کوتاه، بار روانی و فشار کاری مضاعف بر خود وارد میکنیم.
چگونه میتوانیم در موقعیتهای گوناگون، در مقابل نزدیکترین دوستان و آشنایان، یا مدیران و بالادستها، از «بله گفتن»های دردسرساز اجتناب کنیم و ابتدا کارها و امور خودمان را اولویت قرار بدهیم؟ این کتاب روشها و ترفندهای «نه گفتن» را در موقعیتهای کوچک و بزرگ به ما میآموزد تا زندگی را آرامتر و کماسترستر و با بهرهوری بیشتر بگذرانیم.
زاهاریادس در کتاب «هنر نه گفتن» راهنمای گام به گام و راهبردی برای تعیین مرزها و ابزارهای لازم برای حفظ آنها همراه با اطمینان خاطر را در اختیار شما قرار میدهد. شما فرا خواهید گرفت که در هر موقعیتی چگونه از ابزار «نه گفتن» استفاده کنید و البته مهمتر از همه اینکه دوستان، آشنایان و نزدیکان شما به مرزهایتان احترام بگذارند و اقتدار شخصیتان را به رسمیت بشناسند. ”

ذننویسنده: شون میو ماسه یو
نگاهی اجمالی به کتاب“ شما به دیدن معبد یا زیارتگاهی در شهری باستانی میروید و به باغهای آرامش نگاهی میاندازید. با بالا رفتن از کوهی خیسِ عرق میشوید و از چشمانداز گستردهای که از قله میبینید لذت میبرید. و در برابر دریای آبی کریستالی میایستید و درست به افق خیره میشوید. آیا تاکنون این شادابی را، در چنین لحظهای فوقالعاده، که از شتاب و جنبوجوش هر روز? زندگی جدا هستید، تجربه کردهاید؟ قلب شما احساس سبکی میکند و انرژیای گرم در سرتاسر بدنتان جریان مییابد. نگرانی و استرس زندگی روزانه در لحظهای ناپدید میشود و به راستی میتوانید زنده بودن خودتان را در این لحظه حس کنید. امروزه، خیلی از مردم جایگاهشان را از دست دادهاند ــ آنها نگران و سرگردانند که چگونه زندگی کنند. به همین دلیل در تلاش برای تنظیم تعادل روانی خود، دنبال چیزی فوقالعاده میگردند. اما صبر کنید، حتی زمانی که دکم? تنظیم را فشار دادهاید باز هم آن چیز فوقالعاده بیرون از هر روز باقی میماند. وقتی که به زندگی عادیتان باز میگردید، استرس در وجودتان انباشته میشود و ذهنتان فرسوده میشود. حس میکنید باری بر دوشتان دارید و دوباره در صدد یافتن آن فوقالعاده بر میآیید. آیا این چرخ? پایانناپذیر آشنا به نظر نمیرسد؟ ”