نگاهی اجمالی به کتاب“ و چشمهایش کهربایی بود رمانی است که از دریچهای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» میپردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربهفردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییکهای کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکاندهنده را به تصویر میکشند و روایتگر ترسها، تشویشها، آرزوها و ناکامیهای آدمهای درون داستاناند... .
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از همینجا پیداست و میبینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همانطور که توی هوا میچرخم زن هم میچرخد انگار و درخت هم وارونه میشود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که میزنم. درختِ وارونه ریشههایش توی هوا میماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من میخواهم از ریشهها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث میکند دیگر نمیچرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت میماند همانجا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمیگرداند و انعکاس رنگ مهرههام توی عسلی چشمهاش بیقرارم میکند... . ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ اگرچه جامعهستیزها همه جا حضور دارند اما شناسایی آنها، یکی از سختترین کارهای دنیاست. با ظاهری جذاب و بعضاً کاریزماتیک در برابرتان حاضر میشوند و ممکن است کمی مغرور و خودخواه هم به نظر بیایند که برای شما چندان ناخوشایند نخواهد بود. همین ظاهر خوشایند موجب میشود بارهاوبارها فریب آنها را بخورید و گرفتار حیلههایشان شوید. باید اعتراف کنیم جامعهستیزها از سمیترین افراد جامعه هستند که دوری از آنها یا برخورد مناسب با ایشان، لازمهی آرامش روحی و روانی شما به حساب میآید. برای اینکه به درون و باطن این دسته از افراد پی ببرید و سلاح مقابله با آنها را به دست بگیرید، توماس اریکسون نکتههای کاربردی و مفیدی را در کتاب صوتی محاصرهشده با سایکوپاتها، در ادامهی کتاب «محاصرهشده توسط احمقها» به شما عرضه کرده است. ”