نگاهی اجمالی به کتاب“ ادبیات گوتیک شاخهای از مکتب رمانتیسیسم یا دقیقتر این که پیشرمانتیسیسم است و طلوع آن از رویکرد بشر اروپایی به عالم درون، کابوس و رؤیاهای شخصی، امیال و گرایشهای روحی مبهم، عواطف سرکوبشده و ... خبر میدهد تا دریچهای به سوی دهلیزهای تاریک و پیچ در پیچ آدمی گشوده شود.
در قلمرو وحشت هشت داستان برجسته گوتیک را در خود جایدادهاست، همراه با مقدمهای موشکافانه درباره ادبیات گوتیک و ریشههای آن. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زندگی در خیابان این آزادی عمل را به من میدهد تا هرکجا که میخواهم بروم، هروقت میلم میکشد قهوهای بخورم. بااینحال نمیدانم بهرغم همهی درد و رنجهایی که متحمل شدهام، آیا امروز توان دستکشیدن از این کار را دارم یا نه. دست بکشم که چه بکنم؟ کجا بروم؟ خیابان در پوست من است. رفقای گدا، مسخرهبازیهایی که با آنها درمیآوردم، برخوردهایی که اغلب با آدمهای مهربان و خوب داشتم، روزهایی که شانس به شما رو میکند و عابران یک اسکناس کف دستتان میگذارند، همهی اینها را دوست دارم. اگرچه بعضی اوقات ساعتها برای دریافت یک سکه منتظر میماندم، اما اوقات فراموشنشدنی هم داشتم. ”