نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب پیشنهادات عملی و سودمندی در زمینه بهبود روابط انسانی که برای بیشتر مردم کار دشواری است- ارائه می دهد. خواندن این کتاب را به ویژه به کسانی که در روابط و مناسبات زناشویی خود مشکلاتی دارند توصیه می کنم. دکتر ج. گلدن. استاد روانپزشکی دانشگاه کالیفرنیا پدران و مادران/همسران ناراضی و خرده گیر/مدیران/ افراد عصبانی/ کمال گرایان و آرزومندان روابط زناشویی بهتر همه به این کتاب نیازمندند. در حالی که به انتقاد نیاز داریم، از آن می ترسیم و فرار می کنیم «هیچکس کامل نیست» به ما می آموزد که چگونه انتقاد را بپذیریم و از آن بهره مند شویم.
دکتر هندری وایزینگر از جمله روانشناسانی است که ثمرهی سالها آموزش، تحقیق و تجربهی کلینیکی خود را با زبانی ساده به رشتهی تحریر کشیده است. او موضوع انتقاد را به شرح جامعی که در فهرست کتاب آمده است، مورد بحث و بررسی قرار داده و ابعاد مسأله را از زوایای گوناگون مورد توجه و تعمق قرار میدهد.
طرح مسأله و شیوهی نگارش کتاب بهنحوی است که خوانندهی علاقهمند، خواندن کتاب را مانند یک رمان شیرین و آموزنده دنبال میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان آناکارنینا نوشتهی لییو تولستوی، نویسندهی روس است و سروش حبیبی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب برای اولین بار در سال 1878 به چاپ رسید و خود تولستوی آن را اولین کتاب واقعی خود میدانست. آناکارنینا رمان پیچیدهای است که بیش از دوازده شخصیت اصلی دارد. موضوع رمان در مورد خیانت، ایمان، خانواده، جامعهی اشرافی روسیه، ازدواج، آرزو و زندگی روستایی است. داستان در مورد رابطهی خارج از ازدواج آنا با افسری جوان به نام ورونسکی است. این رابطه رسوایی زیادی برای هر دو به همراه میآورد و بیشتر موجب فروپاشی روابط و زندگی آنا میشود. یکی از اصلیترین مضامین رمان این است که: «هیچکس نمیتواند شادی خود را بر روی درد و رنج شخص دیگر بنا نهد.» به گفتهی بسیاری، شخصیت لوین در رمان درست مانند شخصیت اصلی تولستوی است. انگار که نویسنده عقاید خود را از زبان این شخصیت به مخاطب عرضه میکند. از طرفی نام تولستوی لییو است و نام خانوادگی روسی لوین هممعنا با لییو است. لوین از کیتی به همان روشی خواستگاری میکند که تولستوی از سوفیا (همسرش) خواستگاری کرده است. هماکنون تولستوی را به عنوان نویسندهای مشهور میشناسند؛ اما او در دوران خود یک مبدع بزرگ در زمینهی نویسندگی بود. استفاده از مونولوگ درونی امروز شاید امری عادی باشد؛ اما خود تولستوی برای اولین بار در رمان آناکارنینا از آن استفاده کرد. روشی که باعث میشود شخصیتها بدون واسطه در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنند. نویسندههای پیشین مانند شکسپیر در نمایشنامهها از این روش استفاده میکردند؛ اما هیچگاه در رمانها از آن استفاده نشده بود. مونولوگ درونی باعث همدلی زیاد مخاطب با شخصیت میشود و باعث میشود از نزدیک انگیزههای شخص را درک کنیم. ”