نگاهی اجمالی به کتاب“ از چه باید گفت؟ داستان مردی تشنه محبت که با زنی دلفریب ملاقات میکند و به او دل میبازد ایدهای آشنا در دنیای ادبیات داستانی است. تعداد نویسندگان بسیاری برای توصیف چنین دیداری دست به قلم شدهاند را بیاغراق نمیتوان شمرد اما وقتی فئودور داستایوفسکی -کسی که هیچ شخصیتی را به ما معرفی نمیکند مگر آنکه تحلیلی روانشناسانه و دقیق از او در اختیارمان بگذارد- تصمیم به تالیف داستانی عاشقانه میگیرد، باید انتظار چه چیزی را داشته باشیم؟ کتاب صوتی شبهای روشن چه حرفی برای گفتن دارد که بعد از تقریبا دویست سال هنوز شنیدنی است؟
راوی این داستان کوتاه مانند دیگر شخصیتهای مخلوق نویسنده فردی است حساس، درونگرا، خیالپرداز و منزوی. او که روزگارش بیهیچ دوست و آشنایی در سن پترزبورگ میگذرد در طلب عشقی ناب میسوزد، اما چه حیف که بهاندازهی تنهاییاش در ارتباط با دیگران هم خام است. همین نبود روابط اجتماعی راوی قصه را به سفرهایی پایانناپذیر در شهر سوق داده. مرد جوان در خیابانها قدم میزند در حالی که مکالمهی میان ساختمانها را تصور میکند. او به آدمها مینگرد و از خودش میپرسد این پیرزن کیست؟ آن مرد میانسال و جدی چه دلیلی برای آن همه عجله داشت؟ زوج خوشبختی که بر پل ملاقات کردم چطور با هم آشنا شدند؟ ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ برابری، آزادیخواهی، عدالت و تغییر، کلمات بزرگ و تکاندهندهای هستند که راحت به زبان میآیند اما عمل به آنها و یا دستکم تلاش برای تحققشان بسیار دشوار است. بههمیندلیل اگر تاریخ جهان را بخوانید و یا حتی به همین دنیایی که در آن زندگی میکنید نگاه کنید، جنبشهای اجتماعی، انجیاوها و گروههایی را میبینید که همواره برای ایجاد تغییر و برقراری برابری تلاش کردهاند و تلاش میکنند.
کاترین استاکت با قلم بینظیر و جذاب خود شاهکاری را پدید آورده که خبر از بیداری اجتماعی برای ایجاد تغییر میدهد. او در کتاب صوتی خدمتکارها (The Help) داستانی را روایت میکند که حول محور سه شخصیت اصلی زن میچرخد و آنها با هنرمندی جذابی در کنار یکدیگر قرار میدهد. شخصیتهای کتاب با این ویژگیها تعریف میشوند: اسکیتر دختر سفیدپوست، اجتماعی و بسیار بلندپروازی است که رویاهای بزرگی را در سر میپروراند و بهتازگی از کالج فارغالتحصیل شده است. او همواره بهدنبال انجام کارهای بزرگیست که از دید دیگران بیهوده به شمار میرود. خصوصاً اینکه اسکیتر یک دختر مجرد است و همین ویژگی کافیست تا دیگران او را بیشوهر و بازنده بنامند! ”