نگاهی اجمالی به کتاب“ برایان تریسی به عنوان پرفروشترین نویسنده و متخصص موفقیت در کتاب حرف نزنید عمل کنید! با روشی هفت قسمتی به شما کمک میکند بسیار زودتر از سایر افراد، در زندگی خود موفق شوید.
ما در سریعترین، آشفتهترین، مخربترین و پیشبینی نشدنیترین دوران تاریخ بشر به سر میبریم. این تغییر سریع سبب میشود مردم از مسیر اصلی منحرف شوند، احساس تزلزل، ناامنی و بیانگیزگی کنند، از این رو سرعت خود را کم میکنند، کاری انجام نمیدهند و زیاد موفق نمیشوند. بیشتر مردم به دلیل تجربههایی که در کودکی پشت سر گذاشتهاند، وقتی در بزرگسالی با موضوعی جدید، متفاوت یا غیرمنتظره یا نامطمئن روبهرو میشوند، واکنش طبیعیشان این است: «من نمیتوانم!» آنگاه این ترس از شکست، فرد را از امتحان کردن موارد جدید، خطر کردن و خروج از منطقه امن و فکر کردن به موضوع جدید باز میدارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب همسر دوست داشتنی من از پرفروشترینهای نیویورکتایمز و یواسای تودی بوده و نامزد جایزه ادگار بهعنوان بهترین رمان اول را با خود یدک میکشد. - پشت جلد کتاب همسر دوست داشتنی من: داستان عاشقانه ما بسیار ساده بهنظر میرسد. من با زنی بینظیر ملاقات کردم. ما عاشق شدیم و ازدواج کردیم. بچهدار شدیم و به حومه شهر نقل مکان کردیم. شیرینترین رؤیاها و تاریکترین رازهایمان را باهم در میان گذاشتیم. و سپس… از هم خسته شدیم. ما مثل همه زوجهای معمولی دیگر هستیم. همسایه شما، والدینِ دوست فرزندتان و آشناهایی که دوست دارید آنها را به شام دعوت کنید. همه ما رازهایی داریم که باعث بقای ازدواجمان میشود. تنها تفاوت ما این است که رازمان با قتلی همراه است… - قسمتی از متن کتاب: او به این طرف و آنطرف میرود، کیفش را در یک سمت میاندازد و کفشهایش را هم در سمت دیگری از پا درمیآورد. دو لیوان پر از شراب را میبینم و او به سمت اتاقش راهنماییام میکند. بعد برمیگردد تا نگاهم کند و لبخند میزند. با گذشت زمان پترا به نظرم جذابتر می شود، حتی موهای ساده و صافش به نظرم درخشنده میآیند و برق میزنند. بله بهخاطر اثر نوشیدنی الکلیست که اینطور به نظر میرسد اما بهخاطر خوشحالی پترا هم هست که چنین حسی دارم. حس میکنم مدت هاست آنقدر خوشحال نبوده و نمیدانم به چه دلیل. همین که پترا جذاب است برایم کافیست. به سمتم میآید، بدنش گرم است، نفسش در شراب غوطهور میشود. لیوان شراب را از من میگیرد و روی میز کنار تخت میگذارد. تا وقتیکه در تاریکی هستیم و تنها نور صفحه موبایلم اتاق را روشن نگه داشته، نوشیدنم را ادامه میدهم. برای هم مرتب حرفهایمان را تایپ میکنیم، از حرفهایمان خندهمان میگیرد و میخواهیم بیشتر باهم آشنا شویم. ”